loading...
زندگينامه فوتباليستها
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 68 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)
نام کامل: کریستیانو رونالدو داس سنتوز آویرو نام مستعار: کریس ، رون ،رونا، سلطان تکنیک قد: 184سانتی متر وزن: 78 کیلو گرم رنگ مورد علاقه: سفید هنر پیشه مورد علاقه: آنجلینا جولی و جان کلود وندام فوتبالیست مورد علاقه: مارادونا ، کلایورت ، فیگو ، هانری و رونالدو رو دوست داره پر کردن وقت فراقت: سینما رفتن موسیقی گوش دادن کتاب خواندن و قدم زدن سایت رسمی: http://www.cristiano-ronaldo.org از قرار کریستیانو رونالدو کم سن و سال در 5 فوریه سال 1985 یا همون 16 بهمن سال 1364 در خانواده ای فقیر در مدریا یکی از جزایر کشور پرتغال در نزدیکی شهر لیسبون به دنیا آمد.پدر او مدیر فنی یکی از تیم های مدریا بود. او دو خواهر بزرگتر از خودش داره. او ازخردسالی به فوتبال علاقه داشت و اون رو پاتریک کلایورت صدا میزدن به خاطر علاقه ی زیادی که به اون داشت او در تیم های مختلف نوجوانان بازی میکرد.او اولین بازی خود را در مقابل تیم موریرنس بازی کرد و برای آن تیم 2 گل به ثمر رسانید این تنها آرزوی کریس بود که به تازگی به آن دست یافته بود او به سوی اینده ای دراز رهسپار شد. سپس او به همراه خانواده اش به شهر بزرگ لیسبون آمدند.کریس در مدرسهای ثبت نام کرد ولی همکلاسی هایش به خاطر لهجه ای که داشت مسخره می کردند ولی کریس به آنان توجه نمیکرد و کار خود را ادامه می داد.اوبعد از آمدن به لیسبون به تیم اینتر ناسیونال پیوست اولین بازی او در تیم ناسیونال در مقابل تیم بولتون بود. روابط کریستیانو رونالدو و مرکه رومرو به پایان رسید. شبکه TV Mais اعلام کرد که روابط این دو در تاریخ 29 آگوست به پایان رسیده و مرکه رومرو درحال غصه خوردن بوده است. اما ادگار آرایشگر اختصاصی مرکه رومرو اعلام کرده که آنها هنوز با هم هستند. : «پایان عشق آنها یک دروغ بزرگ است . این موضوع به شدت خنده دار است. آنها این مطالب را از خودشان در می آورند . در چند روز گذشته رومرو نزدیک مادرش بوده است. واو فاصله کمی با مادرش داشت چون او بیمار بود. اما با رونالدو همه چیز بسیار خوب است.» این مطلب هنوز به نقل دوستان رونالدو تایید نشده است. فاصله ی این دو فقط یک عامل پایان دوستی می تواند باشد. همان منبع خبری اعلام کرد: این یک سیه رویی برای این دو چهره است. هرچند یکی از دوستان رونالدو ضمانت کرد که کریستانو واکنش خوبی نسبت به این خبر داده است و تک و توک با مرکه ارتباط دارد .مرکه رمرو به سختی کار میکند تا به مشکلش با رونالدو فکر نکند. رومرو گفت: من شاد هستم وقتی کار می کنم. مصاحبه مجله ی 24horas با مرکه رومرو در مورد پایان دوستی او با رونالدو. این مجری برای دفعه اول هیچ توضیحی در مورد این موضوع نداد. در یکی از مراسم مد لباس یا همان فاشن در ویزلا پورتو مرکه دوباره با دوستش والتر کاروالهو ملاقات کرد. به گفته چند مجله این مرد یکی از دلایل شکسته شدن دوستی رونالدو با مرکه است. اما این تنها دلیل نیست. در همان مراسم فاشن مرکه ثریا چاوز را هم ملاقات کرد که مجله های پرتغالی گفته بودند رونالدو به ثریا sms داده و او را دعوت به خود کرده است. بر گردیم به مصاحبه مجله با مرکه. مرکه بود در کنار ادگار و مرکه از مردم گلایه می کرد که چه تفسیراتی در مورد زندگی شخصی او شده است. این زندگی من است و می خواهم من ار تنها بگذارند. من نمی خواهم کسی مزاحم زندگیم شود. به نقل از چند منبع روابط این دو در 29 آگوست به پایان رسیده و اینهایی که قبلا گفته میشد شایعه بود. به هر حال شبکه TV Mais یک انگیزه ای برای نشر این خبر داشته است. در حقیقت دوست شدن با خانواده آویرو (همان خانواده رونالدو) عاقبت خوشی نداشت. مادر رونالدو می خواست دیگر این دو تا با هم نباشند چون می دانست به فوتبال او ضرر می رسد و وارد حاشیه ها می شود. خواهر بزرگ رونالدو اظهار کره بود که اعتقادی به روابط آنها ندارد و مرکه زنی نیست که بتواند مدتهای زیادی با رونالدو باشد. یکی دیگر از این دلیل ها می تواند ترس رونالدو از بحث و جدل مداوم با مرکه می تواند باشد. یکی دیگر از عوامل دوستی رومرو با والتر کاروالهو می تواند باشد. نوریا برمودز دوست اسپانیایی رونالدو در پرتغال بود در همان هتلی که رونالدو بود در همان لحظه مرکه رومرو و رونالدو از هم جدا شدند. مصاحبه مجلهmatch با کریستیانو رونالدو .. امیدوارم از خواندن آن لذت ببرید وقتی کودک بودی الگویت چه کسی بود؟ از بازی رونالدو لذت می بردم. چون سبک بازی او را دوست دارم. اما فکر می کنم سبک بازی ام از خودم ابداع شده است. عادت داشتم در ک.چه و خیابان با همسن و سالهای خودم بازی کنم و همیشه این سبک بازی را دوست دارم. آیا دوست داشتی به یک فوق ستاره تبدیل شوی ؟ از وقتی که یادم می آید دوست داشتم فوتبال بازی کتم. اما بارها پیش می آمد که مادرم مرا به خانه فرا می خواند اما من به سرعت از خانه به سمت ادامه بازی می کردم! این همیشه رویای من بود و خدا را شاکرم که اکنون یک فوتبالیست حرفه ای هستم. وقتی در پرتغال بودی بازیهای منچستر یونایتد را پیگیری می کردی؟ بله. در مادیرا که محل خانه مان بود بازیهای منچستر و دیگر تیم های لیگ برتر را تماشا می کردم. در آن زمان اندی کول و دوایت یورک دو مهاجم گلزن منچستر یونایتد بودند که من از قدرت گلزنی آنها خوشم می آمد. تو اکنون مورد توجه همگان هستی. فکر می کنی در این فصل هم پیشرفت قابل توجهی داشته ای؟ بله ، در دوران حضورم در منچستر به عنوان یک بازیکن پیشرفت زیادی کردهام. با تعدادی از بهترین بازیکنان جهان همبازی شده ام و از آنها چیزهای زیادی یاد گرفته ام. در این فصل فرم خوبی داشته ام و دوست دارم این آمادگی را تا جایی که بتوانم حفظ کنم. آیا بهترین بازیکن کناری جهان هستی؟ سعی می کنم بهترین باشم، اما خودم که نباید بگویم! اگر بخواهیم با شما صادق باشم، باید بگویم خودم را با سایر بالهای جهان مقایسه نمی کنم. می خواهم همیشه پیشرفت کنم و صد درصد تلاشم را ارائه کنم. دوست دارم این کار را تا پایان دوران فوتبالم انجام دهم. با تکنیک ترین بازیکن دنیا چه کسی است؟ بازیکنان زیادی هستند که با استعداند و زیبا بازی می کنند، اما بازیکنان سبکهای متفاوتی دارند! بعضی دیگر به جای آن پاسهای دقیقی میدهند. بازیکنان مختلف تکنیک متفاوتی دارند، پس انتخاب فقط یک بازیکن کار دشواری است. تو یا وین رونی، کدام با تکنیک تر هستید؟ فکر می کنم بازیکنان متفاوتی هستیم. هیچ شکی در این نیست که وین رونی بازیکن بزرگ و با استعدادی است.او تکنیک انفرادی خودش را دارد، من هم مال خودم را. ما سعی می کنیم خودمان باشیم. حقه ها و دریبل هایت را خودت طراحی می کنی یا از دیگران الگو می گیری، مثلا رونالدینیو؟ نه.دریبل هایم به وسیله خودم طراحی می شود نه دیگران . این حرکت ها حاصل سالها تلاش من در جلسات تمرینی اس که حالا در زمین می بینید.سعی میکنم روی آنها کار کنم و در زمین به طور طبیعی و ذاتی آنها را اجرا کنم.اما بعضی از بازیکن ها می بینند که بازیکن دیگری حرکتی خوبی انجام می دهد و سعی می کنند از او تقلید کنند، اما این روش من نیست. من تلاش میکنم خودم را پیدا کنم نه این که تقلید کنم. دریبل هایت را از کی شروع کردی؟ دریبل هایم از زمانی آغاز شد که خیلی کم سن و سال بودم این حرکت ها در طول سال ها تکمیل شده اند. سال به سال پیشرفت می کنم. فقط می خواهم بهتر و بهتر شوم و تکنیک های بیشتری یاد بگیرم. می دانی بهترین زمان بری دریبل زدن در طول بازی چه موقعی است؟ در طول بازی بعضی از مواقع سخت است که از این حیله ها استفاده کنید، ولی وقتی تیم جلو است کارها آسان تر پیش می رود. در آن زمان آرام تر هستیم و این حیله ها بیشتر به کار می آید. بعضی از مواقع هم کارها خوب پیش نمی رود. آیا تو در تمرین روی این حرکت ها تمرین می کنی؟ بعد از تمرین من کمی دورتر می ایستم و روی دریبل ها و خیلی چیزهای دیگر کار میکنم تا بتوانم آن را در بازی به کار بگیرم. می دانی بهترین زمان بری دریبل زدن در طول بازی چه موقعی است؟ در طول بازی بعضی از مواقع سخت است که از این حیله ها استفاده کنید، ولی وقتی تیم جلو است کارها آسان تر پیش می رود. در آن زمان آرام تر هستیم و این حیله ها بیشتر به کار می آید. بعضی از مواقع هم کارها خوب پیش نمی رود، ولی همیشه تمام تلاشمان را می کنیم تا تیم به پیروزی برسد. وقتی منچستر قصد خرید تو را داشت چه احساسی داشتی؟ احساس خاصی داشتم، چون علاقه تیمی مثل منچستر یونایتد به من یکی از لحظات فوق العاده در تمام عمرم به شمار می رود، باشگاهی که یکی از بهترین تیمی جهان است هیچ وقت آن لحظه را فراموش نمی کنم. یونایتد برای جذب تو 12 میلیون پوند پرداخت کرد آیا این مبلغ زیاد برای خرید تو اشتباه است؟ نه. من فکر می کنم منچستر مرا برای ترمیم تیمش آورد تادر اینجا پیشرفت کنم البته نه اینکه پول برایم مهم نباشد ام مهمتر از آن تیم است. تو صاحب پیراهن شماره 7 هستی دقیق مثل دیوید بکام زمانی که اینجا بود... اگر به گذشته نگاه کنید، همه بازیکنانی که این پیراهن را می پوشیدند یک پدیده بودند! این یک مسئولیت بزرگ است و باید کارم را به خوبی انجام دهم تا در آینده به یاد آورده شوم. از ماندن در منچستر چه احساسی داری؟ احساس خوبی دارم پیش از اینکه به منچستر بازگردم. می خواستم این تیم را ترک کنم اما مسئولان باشگاه به حمایت هایشان من را از تصمیم خود منصرف کردند و سبب شد تا شرایط خود را به دقت مورد بررسی قرار دهم و بدین ترتیب تصمیم به ماندن گرفتم و فکر می کنم این بهترین تصمیم زندگیم بود. امیدوارم موفقیت های ما به همین ترتیب ادامه داشته باشد و این فصل ، فصل خوبی برای ما باشد. تا کی در یونایتد می مانی؟ دقیقا نمی دانم شاید 1 سال شاید 2 ،3 ،4 یا ده سال و شاید هم تا پایان دوران فوتبالم اما تنها چیزی که از آن مطمئنم این است که منچستر باشگاه ایده آل من است . میخواهم نام من در این باشگاه جاودانه بماند و روزی شاهد ورود هم تیمی های ملی خود در این باشگاه باشم. آیا از رایان گیگز چیزهایی یاد می گیری؟ بازی کردن کنار گیگز عالی است. او بازیکن بزرگی است و یک انسان بزرگ.او از وقتی که به اینجا آمدم به من کمک زیادی کرده است. سابقه او در منچستر یونایتد درخشان است و کسی است که می شود از او چیزهای زیادی آموخت. همیشه سعی می کنم از بهترین ها چیزهای زیادی یاد بگیرم و رایان گیگز به این جمع تعلق دارد. بهترین دفاعی که مقابل او قرار گرفته ای چه کسی است؟ در انگلیس مدافعان بسیار خوبی حضور دارند و این انتخاب دشواری است. من در برابر اشلی کول در آرسنال بازی کرده ام به نظر من او بازیکن بسیار خوبی است. تماشاگران در اولدترافورد راجع به تو چه می گویند؟ اولدترافورد واقعاً لذّت بخش است و همیشه هم این طور بوده است. به نظر من بهترین ورزشگاه این کشور است و یکی از معدود ورزشگاههایی که میشه پر می شود. بازیکنان یونایتد در اولدترافورد احساس خوبی دارند چون جو آنجا باعث می شود بهتر بازی کنید. و تو از تماشاگران جججججرقیب القاب زیادی می گیری! این کاملا عادی است. منچستر یونایتد یکی از بهترین و مشهور ترین تیم های جهان است و این طبیعی است وقتی به خانه حریفان می روید، تماشاگران سعی کنند شما را با مشکل مواجه کنند تا بد بازی کنید. اما ما با چنین شرایطی آشنا هستیم و با تجربه ای که اندوخته ایم ، نمی گذاریم در کارشان موفق شوند. دیگران درباره کریستیانو چه می گویند؟ *** اوزه بیو اسطوره فوتبال پرتغال از کریستانو رونالدو به خاطر عملکرد های فوق العاده تمجید کرد. او در مصاحبه ای گفت: « در مورد رونالدو اولین چیزی که جلب توجه می کند، سرعت و قدرت فوق العاده این بازیکن جوان بوده که به عقیده من کفشهای او دارای یک قدرت جادویی است. او دارای تکنیک بسیار عالی در بازی هاست و مهم تر از همه اینکه اعتماد به نفس بالایی دارد و به این باور رسیده که قادر به انجام هر کاری با توپ بوده و شاید هم همین ویژگی از او یک فوتبالیست منحصر به فرد ساخته است.» *** کارلوس کوئیروز دستیار سر آلکس فرگوسن در منچستر گفت کریستیانو رونالدو می تواند بهترین بازیکن دنیا شود. او باید مقابل تیمی از کشورش قرار بگیرد و آخرین بازی او در آن جا با فاجعه همراه بود و حالا کوئیروز می گوید:«وقتی با بازیکنان جوان کار می کنید، کارتان این است که به آنه بگویید یا مجبور شان کنید بعضی از کارهای خاص را انجام دهند. مساله این است که باید وادار شان کنید به زندگی، اصول و ارزش ها فکر کنند، به آنها بیاموزید به خودشان فکر کنند و جواب درستی برای تمام این پرسش ها بیابند. می خواهید تعادلی بین نحوه بازی ، حرف هایی که می زنند ، دوستانی که دارند ، هر چیزی درباره ی بازی ، بیرون یا درون زمین ، به وجود بیاورند. در قبال کریستیانو همیشه تلاش کرده ام تا شور و انگیزه ویژه ای در او ایجاد کنم تا نه در میان بهترین های دنیا باشد، بلکه بهترین بازیکن دنیا شود. او می تواند این کار را انجام دهد، و من تردیدی ندارم. » او در پایان افزود:«او بازیکن با انگیزه و با استعدادی است وجود جوانی او بازی های بسیار خوبی برای منچستر و پرتغال انجام می دهد و امید زیادی به درخشش او در لیگ برتر و لیگ قهرمانان دارم و بدون شک با گلزنی های او می توانیم افتخارات خوبی به دست آوری + نوشته شده در یکشنبه بیست و دوم بهمن 1385ساعت 1:10 بعد از ظهر توسط فرشادشجاعی | نظر بدهید کریستیانو رونالدو داز سانتوس تاریخ تولد : 5 فوریه سال ۱۹۸۵ روز یکشنبه مکان تولد : فونچال ملیت : پرتغالی وضعیت : مجرد قد : سانتی متر۱۸۴ وزن : 75 kg شهر تولد : مادیریا رنگ مورد علاقه : سفید لقب دوران کودکی : پاتریک کلایورت تیم دوران کودکی : اسپورتینگ لیسبون و بنفیکا ستاره دوران کودکی : مارادونا بازیکنان مورد علاقه : فیگو و هانری کار هایی که دوست دارد انجام دهد : قدم زدن رفتن به سینما گوش دادن و در بعضی اوقات تنها بودن هنرپیشه مورد علاقه : جان کلود ون دام هنرپیشه زن مورد علاقه : آنجلینا جولی غذای مورد علاقه : ‌‌Bacalhau a Braz یک غذای پرتغالی و Cod fish نوشیدنی مورد علاقه : San Tal یک نوشیدنی پرتغالی
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 57 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (1)
کریم باقری در سمنان، آذر ۱۳۸۷ شناسنامه نام کامل کریم باقری زادروز ۱ اسفند ۱۳۵۲ (سن: ۴۰ سال) زادگاه تبریز، ایران قد ۱۸۵ سانتی‌متر لقب(ها) باقری کانتونا آقا کریم زیدان آسیا[۱][۲] پُست بازی هافبک فرزندان:امیر باقری محمد باقری باشگاه‌های حرفه‌ای۱ سال‌های باشگاه بازی (گل)* ۱۳۷۱-۱۳۷۳ ۱۳۷۳-۱۳۷۵ ۱۳۷۵-۱۳۷۶ ۱۳۷۶-۱۳۷۹ ۱۳۷۹ ۱۳۷۹-۱۳۸۰ ۱۳۸۰-۱۳۸۱ ۱۳۸۱-۱۳۸۹ تراکتورسازی تبریز کشاورز پرسپولیس آرمینیا بیله‌فلد ← النصر (قرضی) چارلتون السد پرسپولیس ۲۸ (۲) ۶۵ (۱۱) ۲۰ (۴) ۵۱ (۶) ۸ (۴) ۱ (۰) ۱۱ (۵) ۱۷۸ (۲۹) تیم ملی ۱۳۷۴-۱۳۸۱، ۱۳۸۸ تیم ملی ایران ۸۷ (۵۰) 1 در آمار بازی‌ها و گل‌های باشگاهی تنها بازی‌های لیگ محاسبه شده است. به‌روز رسانی: ۲۱ مرداد ۱۳۸۸ * بازی (گل) کریم باقری (زاده ۱ اسفند ۱۳۵۲ - تبریز) بازیکن سابق فوتبال اهل ایران است. وی در تیم‌های تراکتورسازی، کشاورز، آرمینیا بیله‌فلد، النصر چارلتون، السد و پرسپولیس سابقه عضویت دارد.[۳] در مراسم بهترین‌های فوتبال سال ایران، کریم باقری با کسب بالاترین امتیاز از بین بهترین‌های فوتبال سال ۸۷، مرد سال فوتبال ایران شد.[۳] همچنین وی در نظرسنجی سایت آمار و تاریخ فدراسیون بین‌المللی فوتبال (IFFHS) به عنوان دومین بازیکن محبوب جهان انتخاب شد.[۴] محتویات [نهفتن] ۱ دوران باشگاهی ۱.۱ تراکتورسازی تبریز ۱.۲ کشاورز تهران ۱.۳ پرسپولیس تهران ۱.۴ آرمینیا بیله‌فلد آلمان ۱.۵ النصر امارات ۱.۶ چارلتون انگلیس ۱.۷ السد قطر ۱.۸ پرسپولیس تهران ۱.۹ بازی در برابر تراکتورسازی ۱.۱۰ آمار بازی‌های باشگاهی ۲ دوران ملی ۲.۱ گل کریم باقری در ملبورن استرالیا ۳ افتخارات ۴ منابع ۵ پیوند به بیرون دوران باشگاهی[ویرایش] تراکتورسازی تبریز[ویرایش] کریم باقری فوتبال خود را با تیم تراکتورسازی شروع کرد و اولین بار در هفته پنجم لیگ آزادگان مقابل استقلال در ورزشگاه آزادی و در حالی که ۱۷ سال داشت، به میدان رفت. کریم در ابتدای دوران فوتبال خود در پست دفاع بازی می‌کرد ودر این بازی که تیمش ۲-۱ باخت، نمایش خوبی داشت. در فصل اول حضورش ۱۵ بازی انجام داد و یک گل به ثمر رساند. اولین گل او حاصل یک ضربه پنالتی بود که وارد دروازه سپاهان شد. باقری در دومین فصل حضور در تراکتورسازی به تیم ملی جوانان دعوت شد.[۵] کشاورز تهران[ویرایش] باقری در سال ۱۳۷۳ به تیم کشاورز تهران پیوست، در اولین فصل حضور در تیم کشاورز، کریم به تیم ملی دعوت شد. در بازی‌های مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۴ پس از نمایش ضعیف در پست دفاع، وی به خط هافبک منتقل شد و درخشش این بازیکن ۲۱ ساله آغاز شد.[۶] پرسپولیس تهران[ویرایش] در زمستان ۱۳۷۴ شمسی باقری با یک رقمی که در آن زمان نجومی محسوب می‌شد به باشگاه پرسپولیس پیوست. کریم در بازی‌های ملی در سال ۱۳۷۵ درخشش خوبی داشت و در جام ملت‌های آسیا یکی از ۳ بازیکن برتر ایران بود. در پرسپولیس اما فقط یک فصل بازی کرد و پس از قهرمانی در این تیم، به عنوان یکی از اولین بازیکنان نسل جدید فوتبال ایران راهی آلمان شد.[۷] آرمینیا بیله‌فلد آلمان[ویرایش] در تابستان ۱۳۷۶ (۱۹۹۷ میلادی) باقری به همراه علی دایی عازم بوندس لیگا شد و به تیم آرمینیا بیله‌فلد پیوست. کریم در هفته دوم مقابل اشتوتگارت برای اولین بار بازی در بوندس لیگا را تجربه کرد و در هفته بیستم مقابل کارلسروهه برای اولین بار گلزنی کرد. اگرچه بیله فلد در پایان فصل سقوط کرد، اما کریم در اولین فصل حضورش در آلمان ۱۸ بازی کرد و ۳ گل زد. در فصل دوم با این تیم در بوندس لیگای دو ۲۲ بازی کرد و ۲ گل زد و ۶ بازی را به دلیل یک تکل خشن و محرومیت از دست داد! پس از بازگشت به بوندس لیگا یک، کریم یک نیم فصل در این تیم باقی‌ماند و مجدداً به پرسپولیس بازگشت و از این تیم هم راهی امارات شد.[۸] النصر امارات[ویرایش] در سال ۲۰۰۰ میلادی یک نیم فصل را بطور قرضی در باشگاه النصر امارات توپ زد و در مدت کوتاه حضور در این تیم اماراتی عملکرد خوبی نیز داشت. در همین زمان پیشنهاد باشگاه چارلتون انگلیس رسید و کریم به عنوان اولین بازیکن آسیایی راهی لیگ برتر جزیره شد.[۵] چارلتون انگلیس[ویرایش] باقری در سال ۲۰۰۰ میلادی به تیم چارلتون انگلستان پیوست و فقط یک بار توانست در ترکیب چارلتون قرار گیرد. برغم قرارداد سه ساله، در پایان فصل به ایران بازگشت.[۸] السد قطر[ویرایش] پس از پایان مسابقات مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲، باقری به عنوان گرانقیمت ترین بازیکن تاریخ السد با این تیم قطری قرارداد بست. در جام باشگاه‌های عربی او طی ۵ بازی ۵ گل برای السد به ثمر رساند و به عنوان برترین بازیکن تورنمنت انتخاب شد. در لیگ قطر نیز طی ۱۱ بازی ۵ گل به ثمر رساند.[۸] پرسپولیس تهران[ویرایش] از فصل ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۹ لیگ برتر ایران باقری در تیم پرسپولیس بازی کرد. از فصل ۱۳۸۵ و با تیم مصطفی دنیزلی درخشش مجدد خود را آغاز کرد و یکی از ارکان قهرمانی پرسپولیس در سال ۱۳۸۷ بود. در سال ۸۷ دوباره پس از ۷ سال به تیم ملی بازگشت و با خداحافظی افشین پیروانی و بهروز رهبری‌فر از فصل ۸۴ بازویند کاپیتانی نیز به این بازیکن باتجربه رسید. کریم با زدن ۲۹ گل بهترین گلزن پرسپولیس در تاریخ لیگ برتر است.[۷] کریم باقری در هشتم آذر ماه سال ۱۳۸۹ هم‌زمان با بازی تاریخی ایران با استرالیا با اعلام تصمیم خود مبنی بر خداحافظی از فوتبال پس از هجده سال بازی در بالاترین سطح فوتبال ایران و جهان برای همیشه از دنیای فوتبال کناره‌گیری کرد.[۹][۱۰][۱۱] بازی در برابر تراکتورسازی[ویرایش] در لیگ نهم فوتبال ایران، شایعه‌هایی مبنی بر تمایل نداشتن کریم باقری برای حضور در برابر تیم زادگاهش، تراکتورسازی، به وجود آمد.[۱۲][۱۳] کریم باقری در مصاحبه‌ای در مورد دلایل عدم حضور در برابر تراکتورسازی گفت "الان چند سالی می‌شود که هیچ وقت برابر تراکتورسازی بازی نکرده‌ام، من احترام خاصی برای مردم شهرم و هواداران تیم تراکتورسازی که خاطرات زیادی از آن دارم قایلم و دلیلم برای بازی نکردن مقابل تیم سابقم همین بوده‌است." [۱۴] باقری در بازی رفت پرسپولیس در برابر تراکتورسازی در تهران غایب بود و در بازی برگشت در تبریز نیز فقط یک نیمه به زمین رفت.[۱۵] آمار بازی‌های باشگاهی[ویرایش] آمار بازی‌های باشگاهی کریم باقری به شرح زیر است:[۱۶][۱۷] باشگاهی لیگ جام قاره مجموع فصل باشگاه لیگ بازی گل بازی گل بازی گل‌ بازی گل‌ ایران لیگ جام حذفی آسیا مجموع ۱۹۹۲–۹۳ تراکتورسازی لیگ آزادگان - - ۱۹۹۳-۹۴ - - ۱۹۹۴–۹۵ کشاورز - - ۱۹۹۵–۹۶ - - ۱۹۹۶-۹۷ پرسپولیس ۲۰ ۴ ۰ ۰ ۴ ۳ ۲۴ ۷ آلمان لیگ جام حذفی آلمان اروپا مجموع ۱۹۹۷-۹۸ آرمینیا بیله‌فلد بوندس‌لیگا ۱۸ ۳ ۰ ۰ - - ۱۸ ۳ ۱۹۹۸–۹۹ بوندس‌لیگا ۲ ۲۲ ۲ ۳ ۱ - - ۲۵ ۳ ۱۹۹۹-۰۰ بوندس‌لیگا ۱۱ ۱ ۱ ۰ - - ۱۲ ۱ قطر لیگ جام امیر قطر آسیا مجموع ۱۹۹۹-۰۰ السد لیگ ستارگان قطر ۸ ۴ ۰ ۰ - - ۸ ۴ انگلستان لیگ جام حذفی انگلستان اروپا مجموع ۲۰۰۰–۰۱ چارلتون لیگ برتر انگلیس ۱ ۰ ۰ ۰ - - ۱ ۰ قطر لیگ جام امیر قطر آسیا مجموع ۲۰۰۱-۰۲ السد لیگ ستارگان قطر ۱۱ ۵ ۰ ۰ ۴ ۰ ۱۵ ۵ ایران لیگ جام حذفی آسیا مجموع ۲۰۰۲-۰۳ پرسپولیس جام خلیج فارس ۹ ۰ ۴ ۳ ۳ ۰ ۱۶ ۳ ۲۰۰۳-۰۴ ۲۰ ۳ ۴ ۳ - - ۲۴ ۶ ۲۰۰۴-۰۵ ۲۸ ۲ ۱ ۰ - - ۲۹ ۲ ۲۰۰۵-۰۶ ۲۳ ۰ ۳ ۰ - - ۲۶ ۰ ۲۰۰۶-۰۷ ۱۳ ۲ ۲ ۰ - - ۱۵ ۲ ۲۰۰۷-۰۸ ۲۶ ۳ ۲ ۱ - - ۲۸ ۴ ۲۰۰۸-۰۹ ۲۹ ۹ ۱ ۰ ۴ ۰ ۳۴ ۹ ۲۰۰۹-۱۰ ۲۲ ۱۰ ۵ ۳ - - ۲۷ ۱۳ ۲۰۱۰-۱۱ ۵ ۰ ۰ ۰ ۰ ۰ ۵ ۰ مجموع ایران ۲۸۸ ۴۶ ۱۱ ۳ آلمان ۵۱ ۶ ۴ ۱ - - ۵۵ ۷ قطر ۱۹ ۹ ۰ ۰ ۴ ۰ ۲۳ ۹ انگلیس ۱ ۰ ۰ ۰ - - ۱ ۰ کل دوره ۳۵۷ ۶۱ ۱۵ ۳ دوران ملی[ویرایش] کریم باقری که در ۱۶ خرداد ۱۳۷۲ برابر تیم ملی فوتبال پاکستان در جام اکو، اولین بازی ملی خود را انجام داد،[۳] و ۸۷ بازی و ۵۰ گل در کارنامهٔ ملی خود به ثبت رساند.[۱۸] وی پس از بازی مقابل تیم ایرلند جنوبی در سال ۱۳۸۰ از تیم ملی فوتبال ایران خداحافظی کردو دلیل خداحافظی این بازیکن بزرگ در سن بیست و هفت سالگی هنوز مشخص نیست[۱۸] اما در زمان سرمربی‌گری علی دایی این بازیکن با اعلام آمادگی برای حضور در تیم ملی[۱۹] بار دیگر به اردو تیم ملی ایران دعوت شد[۲۰] که با بالاخره در بازی دوستانهٔ تیم‌های ایران و قطر، که در تاریخ ۱۹ آبان ۸۷ برگزار شد، کریم باقری بعد از حدود ۷ سال بار دیگر برای تیم ملی فوتبال ایران بازی کرد و در تاریخ ۲۹ آبان ۸۷ چهل‌وهشتمین گل ملّی خود را در بازی مقابل امارات به ثمر رساند.[۲۱] او سرانجام در تاریخ ۱۵ مهر ۱۳۸۹ در بازی دوستانه تیم ملی فوتبال ایران با برزیل در شهر ابوظبی با انجام هشتاد و هفتمین بازی ملی‌اش برای همیشه از تیم ملی خداحافظی کرد.[۱۸] سایت فیفا در گزارشی مفصل دربارهٔ بازگشت کریم باقری به تیم ملی فوتبال ایران این بازیکن را با «زین‌الدین زیدان» مقایسه کرد. در مراسم بهترین‌های فوتبال سال ایران، کریم باقری با کسب بالاترین امتیاز از بین بهترین‌های فوتبال سال ۸۷، مرد سال فوتبال ایران شد.[۲۲][۲۳] گل کریم باقری در ملبورن استرالیا[ویرایش] بازی برگشت ایران و استرالیا ۸ آذر ۱۳۷۶ (۲۹ نوامبر ۱۹۹۷) در چهارچوب دور مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه. زمانی که تیم ملی ایران ۲ گل از تیم استرالیا عقب بود و همگان بر این باور بودند که آخرین تیم راه‌یافته به جام جهانی تیم ملی فوتبال استرالیا است، کریم باقری در دقیقهٔ ۷۱ بازی توانست از فرصت به‌دست‌آمده استفاده کند و گل اول تیم ایران را وارد دروازهٔ تیم استرالیا کند. همان گل باعث بهتر شدن روحیهٔ بازیکنان تیم ملی ایران شد و به دنبال آن ایران توانست در دقیقهٔ ۷۵ و با پاس به‌یادماندنی علی دایی و فرار خداداد عزیزی گل دوم خود را در دروازهٔ تیم ملی استرالیا بنشاند و صعود تیم ملی ایران را به جام جهانی بعد از ۲۰ سال مسلم سازد.[۲۴] تیم ملی ایران پیش از آن تنها یکبار و در سال ۱۹۷۸ به جام جهانی آرژانتین راه پیدا کرده بود. افتخارات[ویرایش] قهرمانی در سیزدهمین دوره بازی‌های آسیایی (۱۹۹۸ بانکوک)[۲۴] قهرمانی در جام اکو (۱۹۹۳ تهران) حضور در جام جهانی (۱۹۹۸ فرانسه)[۲۴] مقام سومی جام ملت‌های آسیا (۱۹۹۶ امارات)[۲۴] قهرمانی لیگ آزادگان با پرسپولیس (۱۳۷۵) قهرمانی لیگ برتر ایران با پرسپولیس (۱۳۸۷) قهرمانی جام حذفی با پرسپولیس (۱۳۸۹) قهرمان جام باشگاه‌های عرب مقام سومی جام باشگاه‌های آسیا با السد بازیکن برتر ماه ژوئیه ۱۹۹۷ آسیا[۲۴] بازیکن سوم سال آسیا ۱۹۹۷[۲۴] اولین بازیکن ایرانی و آسیایی در لیگ برتر انگلیس عضو تیم ستارگان آسیا در دیدار با ستارگان فیفا (۱۹۹۷)[۲۵] بهترین گل‌زن جهان در سال ۱۹۹۷ پس از روماریو[۱۸] سابقه حضور در بازه هیجده ساله در تیم ملی (بیشترین سال حضور یک ایرانی) زننده بهترین گل ماه اکتبر ۲۰۰۰ آسیا[۲۴] زننده بهترین گل ماه اکتبر ۲۰۰۱ آسیا[۲۴] برترین بازیکن جام باشگاه‌های عرب (۲۰۰۱) دومین بازیکن محبوب جهان در سال ۲۰۱۰[۴] انتخاب به عنوان مرد اخلاق یک دهه فوتبال ایران[۲۶] بهترین هافبک گل زن جهان ذر بازی های ملی بعد زیکو برزیلی[۲۷] دومین گلزن برتر تاریخ تیم ملی فوتبال ایران[۲۸]
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 31 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)
علی کریمی در ۱۷ آبان ۱۳۵۷ در کرج و در یک خانواده ۷ نفره (چهار پسر و یک دختر) به دنیا آمد. علی فرزند سوم خانواده هست.پدرش « ولی ا…کریمی» خود در ایام جوانی و در یکی از شهرهای استان گیلان فوتبالیست بود. فرشید،برادر بزرگتر علی همانند وی به فوتبال روی آورد و با او در تیم فتح تهران هم‌بازی بود. فرهاد بزرگترین برادر و میلاد کوچکترین برادران او هستند.کریمی در سن ۲۰ سالگی (۱۳۷۸) ازدواج کرد و ثمره زندگی او دو پسر به نام های هاووش و هیرسا است. والدین علی در ابتدا علاقه‌مند بودند که وی دکتر یا مهندس شود، اما علی کریمی معتقد است که هر انسانی باید به دنبال استعداد خودش برود و این موضوع را در مورد فرزندانش هم صادق می داند.کریمی که از دوران کودکی علاقه بسیاری به فوتبال داشت، به‌تدریج از درس و تحصیل فاصله گرفت و با مدرک دیپلم تحصیلات خود را به پایان رساند تا به شکوفا کردن استعدادش در فوتبال بپردازد. علی کریمی به‌جز فوتبال به والیبال ساحلی نیز علاقه دارد و اوقات فراغت خود را با سفر به شمال میگذراند. کریمی شیفته خودروهای ب ام و است. (هر چند در بایرن مونیخ به خاطر اسپانسر باشگاه که آئودی بود مدتی ب ام و سواری را کنار گذاشت.) او طرفدار تیم ملی آرژانتین و دوست دار بازی دیگو مارادونا است. کریمی همواره دوست‌دار کمک به کودکان بوده‌است٬ به طوری که در اوج شهرت بارها در مدارس ابتدایی و راهنمایی فردیس کرج حاضر شده و وقت خود را با بچه‌ها گذرانده است.همچنین وی به ثبات زندگی و همسرش علاقه دارد و به همین دلیل دوست ندارد فرزندانش در فرهنگ کشورهای دیگر بزرگ شوند و بارها از پیشنهاد‌ تیم‌های مطرح اروپایی گذشته است.او قصد دارد پس از بازنشستگی از فوتبال، برخلاف سهم خواهی های رایج در فوتبال ایران به دفاع از حقوق اساسی کودکان بپردازد. کریمی که پست تخصصی‌اش خط میانی و بازی‌سازی است، در باشگاه‌های نفت تهران، فتح تهران، سایپا تهران، پرسپولیس، الاهلی امارات، القطر قطر، السیلیه قطر و بایرن مونیخ سابقه بازی دارد. او اولین‌بار در سال ۱۹۹۸ در بازی مقابل کویت در بازی‌های آسیایی بانکوک با پیراهن تیم ملی به زمین آمد. کریمی در بازی‌های دور سوم انتخابی جام جهانی ۲۰۰۸ نیز کاپیتان تیم ملی ایران بود که بعد از تیم ملی کنار ماند. وی همیشه پیراهن شماره ۸ را به تن می‌کند. علی کریمی در سال ۲۰۰۵ به باشگاه بایرن مونیخ آلمان پیوست. او پس از علی دایی و وحید هاشمیان سومین بازیکنی بود که در این باشگاه معتبر مشهور به هالیوود بازی می‌کرد. علی کریمی خیلی زود توانست در جمع نامداران این باشگاه نظیر میشاییل بالاک، سباستین دایسلر، مارتین دمیکلیس، مهمت شول و زی روبرتو برای خود جایگاهی ثابت دست و پا کند. در بازی با هامبورگ وی مصدوم شد و نتوانست در بازی‌های جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان در اندازه‌های واقعی خود ظاهر شود. کریمی همچنین از جمله بازیکنان ایرانی محسوب می‌شود که در لیگ قهرمانان اروپا بازی کرده‌است و در مقابل سالزبورگ اتریش یک گل به ثمر رساند. علی کریمی در سال ۱۳۸۸ باشگاه پرسپولیس را ترک کرد و به استیل آذین پیوست. وی در فصل ۸۷-۸۸ لیگ برتر ۱۴ گل به ثمر رساند و با دریافت ۹ کارت زرد و ۳ کارت قرمز خشن‌ترین بازیکن شناخته شد. وی بالآخره در سال ۱۳۹۰ بعد از صحبت با حبیب کاشانی با عقد قرار دادی به پرسپولیس بازگشت و به دوران حضورش در آلمان پایان داد. افتخارات علی کریمی: مرد سال فوتبال آسیا در سال ۲۰۰۴ دو بار قهرمانی جام حذفی امارات با تیم الاهلی دبی قهرمانی لیگ و جام حذفی ایران با پرسپولیس قهرمانی بازی‌های آسیایی بانکوک با تیم ملی ایران قهرمانی غرب آسیا با تیم ملی قهرمانی جام بین قاره‌ای آسیا – اقیانوسیه با تیم ملی ایران
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 23 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)
علی دایی متولد ۱ فروردین سال ۱۳۴۸، بازیکن ایرانی و از مشهورترین بازیکنان تاریخ تیم ملی فوتبال ایران است. تا پایان جام جهانی ۲۰۰۶ بازیکن اصلی و کاپیتان تیم ملی ایران بود. دایی ۱۰۹ گل ملی در کارنامهٔ خود دارد و با فاصلهٔ زیادی بهترین گلزن بازی‌های ملی در تاریخ فوتبال جهان است. دایی سابقهٔ بازی در تیم‌های آلمانی همچون بایرن مونیخ را دارد و به همراه این تیم به نایب قهرمانی جام باشگاه‌های اروپا دست یافته‌است. او اکنون در باشگاه سایپا به عنوان سرمربی تیم سایپا فعالیت می‌کند. ● باشگاهی دایی، فوتبال را از باشگاه‌های کوچک شهر اردبیل همچون استقلال اردبیل و شهرداری اردبیل آغاز کرد . اوپس از قبولی در دانشگاه صنعتی شریف و اقامت در تهران به تیم تاکسیرانی تهران پیوست. او سپس به بانک تجارت پیوست و در این تیم بود که او مورد توجه بیشتری قرار گرفت و برای اولین بار به تیم ملی دعوت شد. دایی بعدها به پرسپولیس تهران و سپس السد قطر پیوست و از این این تیم راهی اروپا شد و همراه با کریم باقری به آرمینیا بیله‌فلد باشگاه آلمانی و خداداد عزیزی به اف سی کلن پیوست. مقصد بعدی او بایرن مونیخ آلمان بود. فرانس بکن‌بائر رییس باشگاه بایرن مونیخ علی دائی را برای این باشگاه انتخاب کرد و وی را مهاجمی در سطح جهانی قلمداد کرد. حضور دایی در بایرن مونیخ آلمان نقطه‌ اوج فوتبال او بود، زیرا پیش از آن حضور بازیکنی ایرانی در یک باشگاه معتبر نظیر بایرن مونیخ سابقه نداشت. دایی به همراه بایرن مونیخ تا فینال جام باشگاه‌های اروپا رفت و در نهایت مدال نقرهٔ آن بازی‌ها را به دست آورد. گرچه دایی در بازی فینال به میدان نیامد. او سپس به هرتا برلین آلمان پیوست و با پوشیدن پیراهن ۹ از اصلی‌ترین بازیکنان این تیم بود. دایی با هرتا برلین هم در جام باشگاه‌های اروپا بازی کرد و دو بار دروازهٔ چلسی و یکبار دروازهٔ آث میلان را گشود. حضور موفق علی دائی در باشگاه‌های اروپایی راه را برای بسیاری از بازیکنان آسیایی از جمله هیده توشی ناکاتا و مهدی مهدوی کیا گشود. علی دایی با باشگاه سایپا به عنوان بازیکن و سرمربی تیم سایپا فعالیت خود را آغاز کرد. این تیم توانست در خرداد ماه ۸۶ قهرمانی ششمین لیگ برتر را به دست آورد. او همزمان با قهرمانی سایپا در روز ۲۸ می ۲۰۰۷(۷ خرداد ۱۳۸۶) بازدن گل قهرمانی سایپا که آخرین گل اقای گل جهان بود از بازی کردن فوتبال برای همیشه خداحافظی کرد. علی دایی در سال‌های اخیر همواره بازیکن اصلی ایران و کاپیتان این تیم بوده‌است. او بیشترین بازی ملی و بیشترین گل زدهٔ تاریخ تیم ملی را دارد (گل‌های زدهٔ او در میان تمام تیم‌های جهان نیز اول است). او در جام ملت‌های آسیا ۱۹۹۶ امارات به همراه باقری و عزیزی از بهترین ستارگان ایران بود. او در بازی معروف ایران و استرالیا در بازی پلی اف مقدماتی جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه پاس گل دوم ایران را برای خداداد عزیزی ارسال کرد و این گل باعث راهیابی ایران به جام جهانی شد. او به همراه ایران در دو جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه و ۲۰۰۶ آلمان به میدان آمد و تا به حال در۵ بازی ایران در این بازی‌ها شرکت کرده‌است. این پاس دایی بود که زمینه‌گذار گل مهدوی‌کیا به آمریکا در جام جهانی ۹۸ شد. از نقاط اوج دوران ورزشی دایی را می‌توان روز ۱۴ نوامبر ۲۰۰۴ دانست. او در این روز و در مسابقات مقدماتی راهیابی به جام جهانی ۴ بار دروازهٔ لائوس را گشود تا نام خود را به عنوان اولین فوتبالیست تاریخ جهان که ۱۰۰ گل در بازی‌های ملی به ثمر رسانده ثبت کند.علی دایی در لیگ برتر ایران در سال ۱۳۸۶ به عنوان سرمربی و بازیکن توانست تیم سایپا را به قهرمانی برساندو توانایی های خود را به رخ منتقدان بکشد و بر افتخارات خود بیافزاید. ● تیم‌های باشگاهی ▪ سلمان آباداردبیل، تاکسی‌رانی، بانک تجارت، پرسپولیس (ایران) ▪ آرمینیا بیله‌فلد، بایرن مونیخ، هرتابرلین (آلمان) ▪ السد (قطر) ▪ پرسپولیس، صبا باتری (ایران) ▪ سایپا تهران ● بهترین گلزن در بازی‌های بین‌المللی وی یکی از بهترین گلزنان تاریخ فوتبال و نفر اول در لیست گلزنان بین‌المللی است. او هم‌چنین بهترین گلزن در تاریخ بازی‌های آسیایی است. در دور مقدماتی جام جهانی سال ۱۹۹۸ هم، او با به ثمر رساندن 38 گل در 56 بازی در رتبه‌ی اول قرار داشت. در سال ۱۹۹۶ با به ثمر رساندن ۲۰ گل، دایی به عنوان بهترین گلزن در بازی‌های بین‌المللی توسط فدراسیون تاریخ و آمار فوتبال (IFFHS) معرفی گردید. در ضمن دایی اولین گلزن آسیایی جام باشگاههای اوروپا است ازجمله گلهای بیادماندنی او دوگل اوبه چلسی وتک گل او به میلانACدر لیگ قهرمانان اروپا که باعث صعودتیم هرتابرلین به مرحله بعد لیگ قهرمانان شد ● زندگی شخصی علی دایی در اردبیل متولد شد. او بعدها به دانشگاه صنعتی شریف راه یافت و لیسانس خود را در رشتهٔ متالورژی دریافت کرد. همچنین وی به تازگی ازدواج کرده‌است. علی دائی علاوه بر فوتبال در تجارت نیز مردی موفق بوده‌است. وی گرداننده چندین شرکت بزرگ و رستوران‌های متعدد است. دائی هیچ گاه از خرج کردن ثروت خود در راه کمک به افراد بی بضاعت و امور خیریه دریغ نورزیده‌است. این فوتبالیست برجسته ایرانی طی سالهای اوج فوتبال خود بارها در مسابقات فوتبال با نیات خیرخواهانه به میدان رفته‌است، از جمله در دیدار ستارگان فوتبال جهان و تیم منتخب بوسنی با همراهی روبرتو باجو و دیگر ستاره‌های افسانه‌ای فوتبال. او همچنین همراه بامادلین آلبرایت و دیوید بکام باسازمان یونیسف همکاری داشته‌است. دایی همچنین دارای تابعیت دوگانه ایرانی و آمریکایی است. ● عضویت درفیفا علی دائی توانست برای اولین بار یک بازیکن ایرانی باشدکه عضوکمیته بین المللی فوتبال فیفاگرددوفوتبال ایران رادرعرصه بین‌المللی مطرح کند.
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 46 چهارشنبه 27 فروردین 1393 نظرات (0)
سلام آقا! ببخشين پيراهن شماره 7 استقلالو دارين؟! بله! چند تا مي‌خواين * 3 تا! آره 3 تا كافيه! يكيش سايز بچه‌گانه باشه. مكالمه‌اي را كه مي‌خوانيد مربوط مي‌شود به يك هفته پيش، وقتي من وارد يك فروشگاه پوشاك البسه ورزشي شدم. بعد از آنكه فروشنده لباس‌ها را فروخت سر صحبت را با او باز كردم و پرسيدم كه كدام پيراهن استقلال، بيشتر فروش مي‌رود؟ فروشنده كه مردي ميان سال بود گفت: خدا فرهاد مجيدي را خير بدهد. دروغ نيست اگه بگم نود درصد فروش لباس‌هاي استقلالي براي فرهاده. به خاطر همينه كه توليدي لباسمون بيشتر شماره پيراهن 7 را مي‌زند. همين امر موجب شد تا روي پيشنهاد سردبير كه گفته بود زندگينامه فرهاد را بنويس، بيشتر زوم كنم و شماره 7 استقلالي‌ها را بيشتر از گذشته زير ذره‌بين قرار دهم. آنچه در پي مي‌خوانيد ماحصل اين تلاش‌هاست: بيوگرافي فرهاد مجيدي قاديكلايي در سيزدهم خردادماه سال 1355 در تهران به دنيا آمد. وي يك برادر و 2 خواهر دارد و در خانواده‌اي معمولي زندگي مي‌كرد. به غير از فرهاد، برادرش فرزاد نيز به فوتبال روي آورد تا خانواده‌اي ورزشي را تشكيل داده باشند. اهل درس نبود كاپيتان اين روزهاي استقلال، در نوجواني درسش را خوب نمي‌خواند و نمرات خوبي نمي‌گرفت. پدر و مادر فرهاد روي درس او حساسيت داشتند و نمي‌خواستند وي فقط به فكر فوتبال باشد اما عشق به فوتبال مانع از اين شد تا فرهاد تحصيلات عاليه داشته باشد. پرسپوليسي بوده؟! در كودكي بيشتر از اينكه به پيراهن آبي استقلال دل ببندد پرسپوليس را دوست داشته است. شنيده‌هاي ما حاكي از آن است كه وي در دوران كودكي و نوجواني پرسپوليسي بوده اما پس از آنكه به صورت حرفه‌اي به فوتبال مي‌پردازد يك استقلالي تمام عيار مي‌شود. مديون مايلي‌كهن اگر از فرهاد مجيدي بپرسيد كه فوتبالش را مديون چه افرادي است حتما از محمد مايلي‌كهن سرمربي اسبق تيم‌ملي هم نام خواهد برد. چرا كه حاجي مايلي‌ اولين فردي بود كه او را در سن 20 سالگي براي رقابت‌هاي جام ملت‌هاي آسيا سال 1996 به اردوي تيم‌ملي دعوت كرد. البته «ناصر حجازي» هم سهم زيادي در «رشد» اين بازيكن داشت. پيشرفت سريع نخستين تيم رسمي فرهاد جوانان كشاورز بود. پس از مدت زماني كوتاه به تيم بهمن كرج رفت و بعد از آن نيز به مدت 8 ماه براي تيم صنايع پارچين بازي كرد. سپس به بهمن بازگشت و با گلزني‌هاي خود توانست نظر ناصرحجازي سرمربي فقيد آبي‌پوشان پايتخت را براي پيوستن به اين تيم جلب كند. فرهاد خيلي زود و در اوج جواني خودش را به عنوان بازيكن اصلي در تركيب استقلال قرار داد. پس از آن با پيشنهاد 2 تيم اروپايي مواجه شد كه در ميان آنها راپيدوين اتريش را به عنوان مقصد بعدي‌اش انتخاب كرد. البته فرهاد نتوانست در اروپا خوش بدرخشد و به همين خاطر به دعوت تيم‌هاي اماراتي پاسخ مثبت داد و به الوصل پيوست. روزهاي خوش در امارات مجيدي در امارات بار ديگر توانست به روزهاي اوجش بازگردد. بازي‌هاي فوق‌العاده او در تركيب الوصل موجب شد تا اين تيم در جام‌هاي مختلف، مقام‌هاي بهتري را كسب كند. با توجه به اينكه فرهاد يكي از بهترين خارجي‌هاي ليگ امارات در سال 2003 – 2002 لقب گرفت به دعوت سران باشگاه العين براي بازي در رقابت‌هاي نيمه نهايي ليگ قهرمانان آسيا به صورت قرضي به اين تيم رفت و توانست همراه اين تيم به مقام قهرماني اين مسابقات در سال 2003 نايل آيد. امير دبي شيفته بازي‌هاي فرهاد در آن سال‌ها امير دبي به شدت به ورزش فوتبال علاقمند بود و هر از چند گاهي نيز به ورزشگاهها مي‌رفت. علاقه وي به بازي‌ها و گلزني‌هاي مجيدي به حدي بود كه مي‌گفت تحت هر شرايطي بايد مجيدي را در امارات حفظ كنيم و به همين خاطر فرهاد در تيم‌هايي نظير الاهلي و النصر نيز توپ زد. كلكسيون افتخارات به جز قهرماني در رقابت‌هاي ليگ قهرمانان آسيا به همراه العين كه در سال 2003 رخ داد، وي مدال‌هاي طلاي ديگري نيز به گردن انداخته است. مجيدي همراه با استقلال، قهرماني مسابقات جام آزادگان سال‌هاي 77-76 و 80-79، قهرماني در جام حذفي 87-86 و قهرماني در ليگ‌برتر 88-87 را جشن گرفت. فوق‌العاده پولدار بازي در تيم‌هاي اماراتي موجب شد تا زندگي فرهاد، رنگ و بوي ميلياردي به خود بگيرد! مجيدي كه ارقام قراردادهايش بسيار بالاست در مدت حضورش در امارات توانست سرمايه‌اي بالا براي خود جمع كند. مجيدي كه اقامت دبي را دارد، پس از آنكه با العين قهرماني در آسيا را جشن گرفت يك دستگاه ويلا در ساحل جميرا از دستان شيخ دبي دريافت كرد. شنيده‌هاي ما حاكي از آن است كه وي يك منزل فوق‌العاده شيك و همچنين يك سيتي‌سنتر به ارزش يك و نيم ميليون دلار در امارات دارد. ماشين باز قهار بهترين ماشين‌ها را مي‌خرد. در امارات، اتومبيلش چشم هم تيمي‌هايش را گرفته بود. كاپيتان استقلالي‌ها در امارات با ماشين دست‌ساز انگليسي «بنتلي» كه در دنيا، پنج نفر بيشتر ندارند رانندگي مي‌كرد. مجيدي براي آنكه اتومبيلش وارد ايران شود پول زيادي را بايد به گمرك مي‌داد از اين تصميم صرفنظر كرد تا در ايران اتومبيل BMW سري 7 را براند. حساس روي مبلغ قراردادها به هيچ‌وجه عادت ندارد مبالغي از قراردادهايش را ببخشد و به قول معروف تا قران آخر قراردادهايش را دريافت مي‌كند. هروقت هم دچار مشكلات مالي مي‌شود و چك‌هايش از طرف باشگاه پاس نمي‌شود لب به اعتراض مي‌گشايد و آتش حاشيه را شعله‌ور مي‌سازد. رفت و آمد به تيم‌ملي فروغ فرهاد در تيم‌ملي، همچون تيم‌هاي باشگاهي‌اش نبود. فرهاد مجيدي در 45 بازي ملي شركت كرد و توانست 10 گل براي تيم‌ملي به ثمر رساند و تنها يكبار به عنوان كاپيتان در تيم‌ملي ظاهر شد. كاپيتان اين روزهاي استقلال اولين بازي‌اش را در سال 75 مقابل كويت انجام داد اما ديري نپاييد كه بعد از رفتن مايلي‌كهن و روي كار آمدن افرادي همچون برانكو، افشين قطبي و علي دايي جايگاهش را در تيم‌ملي از دست داد. فرهاد در دوران جواني، پشت خط بازيكناني همچون علي دايي ماند تا همچون بسياري از ايراني‌هاي فوتباليست، ركورد شكني ملي و جهاني نداشته باشد. مجيدي آخرين بازي ملي‌اش را پانزدهم شهريورماه امسال در دوحه، مقابل تيم‌ملي قطر انجام داد و پس از آن طي نامه‌اي از تيم‌ملي خداحافظي كرد. البته فرهاد در دوران افشين قطبي نيز به تيم‌ملي دعوت شد اما به خاطر مسايلي، اين دعوت را قبول نكرد تا اينكه كارلوس كي‌روش او را به اردو دعوت كرد و پس از بازي مقابل اندونزي و قطر، از تيم‌ملي خداحافظي كرد. به اجبار خداحافظي كرد! داستان اينگونه است كه وي را از تيم‌ملي جدا كردند! دلش از نوع انتخاب بازيكنان ملي‌پوش، در گذشته به شدت خون بود. معتقد است؛ حقش را در تيم‌ملي خورده‌اند و به خاطر اينكه لابي قوي نداشت به تيم‌ملي دعوت نشد! پس از آن هم كه به دعوت كي‌روش پاسخ مثبت داد اردوي تيم‌ملي را پس از بازي با اندونزي ترك كرد. قضيه از اين قرار بود كه وي پس از بازي با اندونزي به بهانه گرفتن MRI از دستش از ترابيان اجازه مي‌گيرد و اردو را ترك مي‌كند و ديگر باز نمي‌گردد! اين خبر وقتي به گوش كي‌روش مي‌رسد وي به شدت عصباني مي‌شود و به اطرافيانش مي‌گويد كه ديگر از او دعوت نخواهد كرد. اين موضوع نيز به گوش فرهاد مي‌رسد و با توجه به آنكه علاقه چنداني نيز به اين موضوع نداشته است تصميم مي‌گيرد نامه خداحافظي تنظيم كند. رابطه بد با منصوريان رابطه‌اش با عليرضا منصوريان به شدت تيره و تار است. قضيه از اين قرار است كه وي وقتي در ليگ هفتم پس از سال‌ها به استقلال بازگشت، ناصرحجازي سرمربي وقت استقلال تهران فرزاد مجيدي را از ليست خود كنار مي‌گذارد تا جا براي بازگشت محمد نوازي به جمع آبي‌پوشان پايتخت باز شود. مجيدي دليل بيرون ماندن برادرش فرزاد از ليست استقلال را عليرضا منصوريان مي‌دانست. فرهاد رفاقت عليمنصور با نوازي را دليلي براي بيرون ماندن برادرش مي‌دانست. همچنين وقتي منصوريان به عنوان رئيس آكادمي استقلال مشغول به فعاليت شد، به خوبي اين مجموعه از لحاظ مالي تغذيه نمي‌شد و منصوريان فكر مي‌كرد فرهاد مجيدي كه رابطه خيلي خوبي با واعظ آشتياني، مديرعامل وقت استقلال تهران داشت مانع از دادن بودجه به آكادمي مي‌شد. تمامي اين قضايا موجب شد تا رابطه آنها به شدت با يكديگر تيره و تار شود. گفته مي‌شود مجيدي وقتي توسط قطبي به تيم‌ملي دعوت شد به خاطر آنكه منصوريان مربي تيم‌ ملي شده بود اين دعوت را نپذيرفت. بين استقلالي‌ها فقط حجازي در ميان مربيان استقلال، علاقه وافري به مرحوم ناصرحجازي سرمربي فقيد استقلالي‌ها داشت و درخشش در فوتبالش را تا حد زيادي به او نسبت مي‌دهد. البته مجيدي رابطه نسبتا خوبي نيز با مظلومي دارد و با او احساس راحتي مي‌كند. مشكل با قلعه‌نوعي امير قلعه‌نوعي وقتي سرمربي استقلال بود بارها با فرهاد مجيدي به مشكل خورد. قلعه‌نوعي از او در تركيب اصلي استقلال استفاده نمي‌كرد و با اينكه فرهاد در تمرينات، آمادگي بدني بالايي داشت تصميم به استفاده از او نداشت. البته آنها به خاطر مسايل فني با يكديگر مشكل نداشتند و مشكلات شخصي دليل مكدر بودن رابطه آن‌ها بود كه به دليل حفظ اسرار آنها در مورد مسايل شخصي‌شان از نوشتن آنها معذور هستيم. رابطه خوب با مديران عامل فرهاد مجيدي در هر باشگاهي كه بوده با مديران و روساي آن باشگاه رابطه خوبي داشته. فرهاد با فتح‌اله‌زاده و واعظ آشتياني رابطه خوبي داشته است و به عنوان رابط ميان بازيكنان و مديرعامل نيز فعال است. البته او در امارات نيز رابطه خوبي با روساي باشگاه‌ها داشت و به همين خاطر در يكي از شادي‌هاي پس از گلش عكس يكي از شيخ‌هاي امارات را كه زير پيراهنش انداخته بود نشان داد. اين شادي پرحرف و حديث موجب شد تا شايعاتي در مورد گرفتن هديه ويژه از اين شيخ بر سر زبان‌ها بيفتد. اتفاقي كه در مطبوعات داخلي، تبعات مناسبي در بر نداشت. محبوب‌ترين بازيكن سال 2010 فرهاد مجيدي در نظرسنجي سايت فيفا توانست محبوب‌ترين بازيكن سال 2010 جهان لقب بگيرد. وي در اين نظرسنجي توانست افرادي همچون ليونل مسي و ژاوي را پشت سر بگذارد. مجيدي امسال نيز جزو كانديداي بهترين بازيكن سال 2011 به همراه علي كريمي انتخاب شده است. فراز كمالوند او را استقلالي كرد روزهايي كه فرهاد مجيدي در بهمن كرج حضور داشت، فراز كمالوند كه خبرنگار بود براي آنكه مديرعامل وقت بهمن را راضي كند تا رضايت‌نامه فرهاد را براي استقلال صادر كند خيلي تلاش كرد. اين در حالي بود كه پرسپوليسي‌ها نيز خواهان جذب اين مهاجم بودند اما فتح‌اله‌زاده با پيشنهادي 20 ميليون توماني توانست مجيدي را استقلالي كند. داربي بازقهار نرفتن مجيدي به پرسپوليس وقتي به ضرر اين تيم تمام شد كه وي توانست در 3 داربي متوالي براي استقلال گلزني كند و در مجموع نيز 4 بار براي استقلالي‌ها مقابل پرسپوليس گلزني كرد تا از اين لحاظ نيز محبوبيت خاصي در ميان هواداران پيدا كند. ريكاوري نمي‌كند فرهاد معمولا تمرينات پس از بازي‌ها را جدي نمي‌گيرد و ريكاوري‌اش را به صورت اختصاصي انجام مي‌دهد. البته فرهاد برخلاف آنكه نظم و انضباط در رفت و آمد به اردوها را آنچنان رعايت نمي‌كند اما اهل به وجود آوردن حاشيه براي خود و تيمش از اين لحاظ نيست! در واقع فرهاد مي‌داند چه موقعي غيبت كند و چه موقعي به سفر برود! خواب منظم زندگي شخصي‌ فرهاد روي نظم و برنامه استوار است. رأس ساعت 7 صبح از خواب بيدار مي‌شود و پس از خوردن صبحانه‌ مفصل به نرمش روي تردميل مي‌پردازد. اگر تمرين استقلالي‌ها عصر باشد، صبح‌ها به صورت انفرادي تمرين مي‌كند و پس از صرف ناهار حدود نيم ساعت مي‌خوابد. مجيدي معتقد است؛ خواب كوتاه مدت ظهرها باعث مي‌شود نشاط روحي در تمرين عصر داشته باشد. اهل كتاب‌هاي روانشناسي علاقه‌ زيادي به خواندن كتاب‌هاي روان‌شناسي دارد و حتي اعتراض‌هايش را با خواندن كتاب بيان مي‌كند! وقتي فرهاد در زمان حضور قلعه‌نوعي، فيكس نيمكت استقلال بود در يكي از بازي‌ها روي نيمكت كتاب مي‌خواند. رابطه خاكستري با علي دايي رابطه‌اش با علي دايي نه سياه سياه است و نه سفيد سفيد! وي معتقد است؛ عدم توفيقش در تيم‌ملي ماندن پشت خط علي دايي است اما هرگز اين موضوع را علني نكرد و براي وي احترام خاصي قايل است. فرهاد در جشن پيراهن استقلال، وقتي سامان گوران صدا و حركات علي دايي را تقليد كرد. ناراحت و از اين اقدام باشگاه دلخور شد. فوتبال با فتح‌اله‌‍زاده يكي از خاطرات شيريني كه فرهاد همواره از آن ياد مي‌كند بازي دستگرمي‌اش با فتح‌اله‌زاده در منزل شخصي فتح‌اله‌زاده بوده است. البته اين فوتبال دو نفره را فتح‌اله‌زاده برد تا كري خواني حاجي براي فرهاد همچنان ادامه پيدا كند. دنيايش تيام و امير بردياست تمام زندگي شخصي‌اش مملو از علاقه به تيام و امير برديا (فرزندان خود) است. فرهاد به خاطر عشق به فرزندانش، گاهي تمرينات را زودتر تمام مي‌كند و پس از بازي‌ها نيز زودتر از سايرين، كمپ را ترك مي‌كند. به نوع تربيت آنها نيز بسيار حساس است و يكي از دلايلي كه پيشنهاد اماراتي‌ها را براي بازگشت به ليگ اين كشور رد كرد همين قضيه بود.
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 230 یکشنبه 24 فروردین 1393 نظرات (0)
کارلوس توز محبوب آرژانتین «کارلوس آلبرتو توز» پنج فوریه 1984 در «سیدا ولا» واقع در حوالی «بوینس آیرس»، متولد شد او یک فوتبالیست مطرح آرژانتینی است که با بازی در باشگاه‌های برتری همچون «بوکا جونیورزآرژانتین» «کورینتیانس» در برزیل و «وستهام‌یوناتید» انگلیس، نام و آوازه خود را به گوش مردم سراسر دنیا رسانده است. او در حال حاضر با یک قرارداد دو ساله برای منچستریونایتد توپ می‌‌زند. «توز» یکی از پرآتیه‌ترین فوتبالیست‌های آرژانتین محسوب می‌‌شود همچون هموطن دیگر خود«لیونل مسی»، «مارادونای جدید» نامیده می‌‌شود. دیه‌گومارادونا خود زمانی او را «فرستاده آرژانتین در قرن بیست و یکم» نامید. کودکی توز با نام «کارلوس آلبرتو مارتینز» به دنیا آمد و در منطقه‌ای محقر و فقیرنشین که به «فورته آپاچی» معروف است، بزرگ شد. از همان جا بود که نام مستعار «آپاچی» را روی او گذاشتند. بعد از این‌که بین باشگاه زمان کودکی او و باشگاه «بوکاجونیورز» درگیری‌هایی بر سر او صورت گرفت پدر و مادرش نام فامیل او را به «توز» که نام فامیل مادرش بود تغییر دادند. بوکاجونیورز توز در سیزده سالگی به باشگاه بوکاجونیورز پیوست و اولین بازی حرفه‌ای خود را با این تیم در روز 21 اکتبر سال 2001 انجام داد. او تا پایان سال 2004 با همین باشگاه همکاری می‌‌کرد و خاطرات و افتخارات بسیاری از آن باشگاه دارد او در سال 2003 به‌خاطر موفقیت‌های فردی خود در بازی‌های المپیک از سوی نشریه «فاکس اسپورت» عنوان «قابل توجه‌ترین فوتبالیست آمریکای‌لاتین» را دریافت نمود. به‌علاوه نویسندگان ورزشی فوتبال آرژانتین نام «فوتبالیست سال» و مرد ورزش سال 2004 را به او دادند. کورینتیانس در ماه دسامبر سال 2004 «توز» با قیمت 20 میلیون دلار و با یک قرارداد پنج ساله به ارزش ده میلیون دلار به باشگاه ورزشی «کورینتیانس» منتقل شد. این قرارداد گران‌ترین قرارداد آن زمان آمریکای جنوبی بود. طرفداران و هواداران «کورینتیانس» ابتدا استقبال گرمی از توز نکردند ولی در سال 2005 او کاپیتان و ستاره باشگاه در لیگ برزیل و محبوب‌ترین بازیکن هواداران «کورینتیانس» از جمله «لولا» رییس‌جمهور آن کشور شد. پس از پایان لیگ برزیل جایزه بهترین بازیکن تورنمنت از سوی فدراسیون فوتبال برزیل به او اهدا گشت و توز بعد از سال 1976 نخستین برنده غیربرزیلی این جایزه شد. وستهام‌یونایتد روز 23 آگوست سال 2006 نشریه «اسکای اسپورت» فاش کرد که کارلوس توز دیگر برای باشگاه کورینتیانس بازی نمی‌‌کند و احتمالا به زودی به یکی از باشگاه‌های اروپایی منتقل خواهد شد. این نشریه عنوان کرد که چلسی و منچستریونایتد هر دو خواهان این فوتبالیست آرژانتینی هستند و احتمالا او به یکی از این دو باشگاه برتر انگلیس خواهد رفت. ولی در روز 31 آگوست همان سال کارلوس توز در وب‌سایت اختصاصی خود نوشت که در حال امضای قرارداد با وستهام‌یونایتد است و قیمت او دراین قرارداد 12 میلیون پوند خواهد بود.پس از ورود توز به وستهام، این تیم در نه بازی باخت و این تصور در اذهان ایجاد شد که این باختها در نتیجه ورود توز است به‌طوری که حتی «آلفیو باسیله» مربی تیم ملی آرژانتین از او خواست از وستهام بیرون بیاید ولی حقیقت این بود که توز در اکثر آن مسابقات جزو نفرات اصلی تیم نبود. سرانجام در اواخر اکتبر 2006 و در بازی مقابل «تاتنهام» این طلسم شکسته شد و وستهام یک بر صفر بازی را برد و پس از آن توز همواره در اوج آمادگی خود به سر می‌‌برد. منچستریونایتد روز دهم آگوست 2007 قرارداد موقت توز با منچستریونایتد قطعی و او به آن باشگاه منتقل شد. در باشگاه منچستریونایتد هم همچون وستهام شماره 32 به او داده شد. شماره‌ای که از نظر توز بسیار خوش یمن است زیرا اعداد آن همان اعداد شماره پیراهن «مایکل جوردن» بسکتبالیست معروف است که یکی از الگوهای محبوب توز می‌‌باشد. جای سوختگی «کارلوس توز» یک جای سوختگی مشخص از گوش راست تا گردن و سینه خود دارد. این اثر سوختگی یادگاری تلخی از دوران کودکی اوست. وقتی توز تنها ده ماه داشت یک روز به دنبال پیدا کردن مادرش به آشپزخانه رفت. مادر آن‌جا نبود ولی یک کتری پر از آب جوش، توجه او را جلب کرد. بچه به سمت کتری رفت و آن را به سمت خود کشید. آب در حال جوش روی بدن او ریخت و دچار سوختگی درجه سه شد. این اتفاق باعث شد که توز مدت دو ماه در بخش UCI بستری شود. امروز این اثر سوختگی هنوز روی گردن او به چشم می‌‌خورد و ظاهر بدی به او داده است ولی همین ظاهر غیرمعمول سبب شناخته شدن بهتر و بیشتر او شده است. توز علاقه‌ای به ترمیم این اثر ندارد. باشگاه بوکاجونیورز زمانی به او پیشنهاد کرد جراحی پلاستیک انجام دهد ولی توز این پیشنهاد را رد کرد زیرا معتقد بود این اثر سوختگی بخشی از گذشته و تاثیر‌گذار در زندگی حال اوست. مردی با القاب بسیار کارلوس توز 23 ساله دارای لقب‌‌های مختلفی است و مردم به مناسبت‌های گوناگون اسامی و لقب‌های جدیدی روی او گذاشته‌اند. یکی از لقب‌های او «مانچادو» به معنای «داغ خورده یا لک شده» است. این لقب به‌خاطر جای سوختگی عمیق روی گردن اوست که از دید هیچکس پنهان نمی‌‌ماند. در حقیقت این اثر سوختگی نوعی امضا برای توز می‌‌باشد. لقب دیگر او «آپاچی» است. این نام به‌خاطر محل زندگی و زادگاهش در دوران کودکی به او داده شده است. «فورته آپاچی» یک منطقه شناخته شده در پایتخت آرژانتین است که به‌خاطر حوادث خشونت‌بار، موادمخدر و فقر مشهور می‌‌باشد. زندگی در آن محله برای خانواده توز به راستی یک نبرد بود و مهم‌ترین خاطره آن دوران، گرسنگی و تنگدستی. پدر توز یک بنا بود و آوردن نان برای اهل خانه وظیفه سختی برای او به شمار می‌‌آمد. او مجبور بود شکم همسر و پنج فرزندش را به گونه‌ای سیر کند ولی همیشه هم در این کار موفق نبود. شاید همین موضوع باعث شد کارلوس توز به دنبال راهی جدید برای پیدا کردن پول و ثروت باشد. او در کودکی در تیم‌های خیابانی محل زندگی‌اش بازی می‌‌کرد تا پول جمع کند و برای خودش ساندویچ و نوشابه بخرد. او درهمان بازیها تبدیل به چهره‌ای آشنا و شناخته شده شد و مدتی بعد آوازه بازی خوب او به گوش صاحبان باشگاه «آل بویز» بوینس‌آیرس رسید و در هشت سالگی وارد آن باشگاه حرفه‌ای شد. معروف‌ترین نام او «کارلوس توز» است. این نام ساده در سال 2001 در جام قهرمانی فیفا و با دو گل زیبای او بر سر زبانها افتاد و او را به مردم فوتبال‌دوست جهان شناساند. در حقیقت پیش از آن، مردم کشورش او را با نام «کارلیتوزآلبرتو توز» می‌‌شناختند. دیگر اسامی و القاب او «ری»، «کانترو ورسال»، «کارلیتوز شماره ده»و «توز دونا» هستند که هر کدام به مناسبت‌های مختلف توسط فوتبال‌ دوستان به او داده شده است. توز قربانی مطبوعات بعداز این‌که با بازی خوب توز در المپیک 2004 آتن، تیم ملی آرژانتین مدال طلای مسابقات را به چنگ آورد و این مدال بیش از هر چیز مدیون شش گل او در هشت بازی بود، توز به شدت مورد توجه مطبوعات قرار گرفت. نشریات مختلف او را تحسین و تمجید می‌‌کردند و به عرش می‌‌بردند ولی همین موضوع سبب شد که مشکلات جانبی هم برای او ایجاد شود. زیرا او مورد توجه پاپاراتزی‌ها هم قرار گرفته بود. اوایل، این اتفاق و این شناخته شدن برای خودش هم شیرین و دلچسب بود و از لحظه به لحظه آن لذت می‌‌برد. ولی وقتی پاپاراتزی‌ها او را رها نکردند و برای یافتن خبر تازه و جنجالی حتی از دیوار خانه‌اش بالا رفتند، دیگر صبر و طاقتش تمام شد. انتشار اخبار رابطه پنهانی او با مانکن و هنرپیشه‌ای به نام «ناتالیا فاسی» زمانی تیتر درشت نشریات شد که همسرش «وانسا» باردار بود. روزنامه‌ها و مجلات فقط برای فروش بیشتر نشریات خود به این موضوع بال و پر می‌‌دادند و نام «دیو و دلبر» را به این دو داده بودند و گاهی نیز آنها را بکام و ویکتوریای آرژانتین می‌‌نامیدند همین اخبار سبب شد که آرامش زندگی توز از بین برود و کار او و همسرش به مرحله جدایی و طلاق برسد. اعصاب او به حدی تحریک شده بود که با کوچک‌ترین موضوع ناراحت کننده‌ای از کوره در می‌‌رفت. رفتار خودمحور توز روی زندگی حرفه‌ای او هم تاثیر منفی گذاشت. خوزه پکرمن مربی آرژانتین او را از تیم خود کنار گذاشت و باشگاه اتلتیکومادرید که درصدد خرید او بود از تصمیم خود منصرف شد. در همان زمان بود که توز احساس می‌‌کرد ملتش به او خیانت کرده‌ و بار سفر را بست و به برزیل رفت تا به باشگاه «کورینتیانس» بپیوندد. زندگی:او پسر آدریانا مارتینز و سیگوندو روماریو توز است و در خانواده ای رشد کرد که همیشه به خاطر شغل پدرش بوی شیرینی از آن بلند بود و او حتی میپنداشت که روزی قناد خواهد شد. کارلوس در حومه فقیر نشین اجریکتو بزرگ شد که به محله آپاچی ها معروف بود و همین لقب آپاچی که همین روزها به او می دهند از آنجا می آید و زمانی که میان باشگاه نوجوانان آل بویز و بوکاجونیورز پیش آمد برای مدتی نام فامیل مادرش را برایش انتخاب کردند.خانه آنها در آپارتمانی کوچک در خیابان 214 باراگان واقع شده بود و همان جا محل کار پدرش بود.کارلوس یا که آنگونه خانواده اش صدا می زنند کارلیتوس اغلب اوقات بیکاری خود را به بازی در زمین خاکی کنار خانه اش با برادران و خواهرانش یعنی دیه گو دانیل و میگوئل آنخل و ریکاردو آریل و دبورا گیسله به بازی فوتبال می پرداخت و آنهایک تیم جمع و جور تشکیل داده بودند که به فروش چیزهای کوچک می پرداختند تا کمک خرج خانواده خود باشند به خصوص زمانی که قنادی رونقی نداشت و پدرشان به عنوان بنا مشغول به کار شده بود.کارلوس چند سال پیش با خانمی به نام وانسا ازدواج کرد که با داشتن یک دختر زمانی که روابط پنهانی توز با یک مانکن معروف ایتالیایی به نام ناتالیا فوسی که پای توز را به سینما و تبلیغات باز کرده بود فاش شد که به طلاق انجامید. باشگاهها:بوکاجونیورز آرژانتین-کورینتیانس برزیل-وستهم یونایتد انگلیس-منچستر یونایتد انگلیس. جالب: به همراه برادرش دیه گو یگ گروه موسیقی به نام "پیولاواگو"دارند که در آن وظیفه خوانندگی را بر عهده دارد. وقتی خیلی کوچک بود صورتش از ناحیه گوش راستش تا گردن و سینه اش با آبجوش دچار سوختگی شده و این نشان تاکنون روی بدن او باقی مانده و حتی جراحی پلاستیک که او را 4 ماه از ورزش دور کرد نتوانست کاری برایش انجام دهد. نام دخترش فلورنسی است. معتقد است که نباید فراموش کند که 1 زاغه نشین بدبخت بوده به همین خاطر عاشق فعالیت خیرخواهانه برای مردم فقیر است. قرار است در فیلمی براساس زندگی خودش بازی کند. با اولین دستمزد قابل توجهش خانه ای برای خانواده اش خرید. همسرش وانسا یکی از طرفدارانش بود که وقتی برای گرفتن امضاء نزد او آمده بود با توز آشنا شد. نوازندگی گیتار را به خوبی می داند. چندان به پوشیدن لباس مد روز و شیک علاقه ای ندارد. مدل تبلیغاتی ادوکلن مردانه بوگارتی بود.
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 41 یکشنبه 24 فروردین 1393 نظرات (0)
نام : آندری آرشاوین تاریخ تولد : 1981/05/29 محل تولد : سن پترزبورگ - روسیه قد : 172 سانتی متر پست : هافبک تهاجمی - مهاجم دوم نام مستعار : شاوا ( به روسی : Шава ) باشگاه ها : زنیت - آرسنال ( حال حاظر ) ------------------------------------------------------------------------------------------------- آندری سرگیوویچ آرشاوین ( به روسی : Андрей Сергеевич Аршавин ) در 29 ماه می 1981 در لنین گراد به دنیا آمد . در حال حاظر در آرسنال مشغول به توپ زدن است . پست مورد علاقه وی نیز هافبک تهاجمی است اما قادر به بازی در کناره های زمین و هم چنین به عنوان مهاجم دوم است . تا کنون موفق شده 41 بازی از سال 2002 برای تیم ملی کشورش روسیه انجام دهد از سن 7 سالگی بازی فوتبال را از مدارس فوتبال شهرش آغاز کرد .در سال 99 - 2000 آندری توانست در تیم دخیره های زنیت حضور یابد و اولین بازی خود را برای این تیم در ترکیب اصلی در جام اینتر توتو برابر برد فورد انجام داد و موفق شد زیر نظر مربی آن روز های زنیت یویی موروزوف به پیروزی 3 - 0 برسد . بازی خود را در پست هافبک راست به طور جدی شروع کرد و در سال های 2001 تا 2003 به زنیت در اوج بازی خود خوش درخشید و ضمن دعوت به تیم ملی در سال 2002 مدال ها و عنوان هایی را با زنیت کسب کرد . اما هم چنان راه برای رسیدن به باشگاه های بزرگ اروپایی بسته بود . بازی های جهانی و بین المللی خاصی برای روسیه وجود نداشت تا آندری بدرخشد و نظر مسئولان باشگاه های اروپایی را جلب کند و اما وی در روسیه بسیار نام آور شده بود . آرشاوین که آن سال پاس گل دهنده فوق العاده ای بود در این رابطه می گوید : برایم اصلا اهمیت ندارد که خود گل بزنم یا هم تیمی هایم ولی ساختن گل برای دیگران بسیار برایم لذت بخش است . اما مربی جدید او پترجلا تصمیم گرفت از آرشاوین در پست هاقبک تهاجمی و مهاجم دوم استفاده کند . در اولین بازی در این پست آندری موفق شد 2 گل برای تیمش به ثمر برساند و در پست جدید خود خوش بدرخشد . در نهایت در مدت حضور خود در زنیت موفق شد 58 گل برای این تیم به ثمر برساند البته گل های او در جام یوفا برابر آ اک یونان و المپیک مارسی بسیار ماندگار تر شد . گل هایی که باعث شد زنیت جام یوفا را ازان خود کند . آندری در تیم جوانان کشورش نیز به میدان رفت و آن جا نیز با گلزنی های خود خوش درخشید , هم چنین در سال 2005 در زنیت به عنوان بهترین گلزن تیمش شناخته شد . وی در سال های 2001 و 2002 و 2004 به مقام دوم بهترین فوتبالیست کشورش نائل شد و در سال های 2005 و 2006 نیز عنوان بهترین فوتبالیست روسیه را کسب کرد . باشگاه ها زنیت آندری که فارق تحصیل مدرسه فوتبال سمنا است در سال 1999 به زنیت پیوست و تا پایان سال 2000 در تیم 2 زنیت بازی کرد . در سال 2000 اولین بازی خود را برابر بردفورد در اینتر توتو انجام داد و به پیروزی 3 - 0 رسید . در سال 2007 با زنیت به قهرمانی رسید و در 30 مسابقه از ابتدا به میدان رفت , 10 گل زد و 11 پاس گل برای هم تیمی هایش مهیا کرد و در کل فصل بسیار خوبی را سپری کرد . این قهرمان زنیت اولین قهرمانی این تیم از سال 1984 بود . آندری بازیکنی کلیدی در جام یوفای سال 2008 بود و به عنوان بهترین بازیکن زمین در بازی فینال شناخته شد . با درخشش فوق العاده وی در یورو 2008 نگاه باشگاه ها را به سوی خود جلب کرد . بارسلونا , آرسنال و چلسی مشتریان اصلی او بودند اما آرسنال به دلیل مسائل مالی خیلی زور کنار کشد . زنیت که می خواست پول بسیار خوبی از این انتقال به دست بیاورد پیشنهاد 15 میلیونی بارسلونا را رد کرد . بارسلونا باشگاه مورد علاقه آندری است . اما آن سال با انتقال این بازیکن مخالفت کردند . تاتنهام نیز در این بین پیشی گرفت و پیشنهادی 16 میلیونی ارائه داد اما به طور جالبی با این پیشنهاد نیز مخالفت شد . زنیت 22 میلیون برای این بازیکن طلب کرده بود . مبلغ بسیار زیادی که باشگاهی همچون بارسلونا را از انتقال وی به نیوکمپ منصرف کرد . آرسنال در پنجره نقل و انتقالات زمستانی در حالی که آرسال اوضاع و احوال خوبی نداشت و مصدومیت ها و خروج هلب و فلامینی کمر این تیم در خط میانی شکسته بود به فشار های زیاد رسانه های و ونگر در نهایت مسئولین باشگاه وارد مذاکره با آرشاوین شدند . این مذاکرات نتیجه ای نداشت . زنیت 20 میلیون می خواست و آرسنال 12 میلیون بیشتر نمی داد . این مذاکرات به بن بست رسید ولی با فشار های ونگر برای خرید این بازیکن در نهایت با وساطت شخص عثمانوف ( از سهامداران باشگاه ) این انتقال صورت گرفت و آرشناوین با 16 میلیون پوند راهی امارات لندن شد . جالب این جاست که این انتقال دقیقا 1 ماه کامل طول کشید و حتی روز بعد اتمام نقل و انتقالات اعلام شد . آندری تصمیم گرفت در هتلی در نزدیکی کمپ تمرینی آرسنال اقامت کند تا وضعیت وی در لندن تثبیت شود . در نیم فصل حضور خود در آرسنال نیم جانی دوباره به این تیم داد و آرسنال را در نهایت در رده چهارم نگه داشت . همگان را با بازی و گلزنی در آنفیلد مجذوب خود کرد و هنر خود را در نیم فصل حضور در آرسنال با پاس گل ها و گل های زده خود نشان داد . به دلیل حضور تیم زنیت در جام قهرمانان و بازی کردن وی نتوانست با آرسنال در این رقابت ها شرکت کند . سال 2009 بر روی او حساب ویژه ای باز شده است و همه امیدوار هستند با خط هافبک نسبتا پر بار آرسنال و با برگشت روسیچکی و درخشش دوباره آرشاوین به 4 سال بی جامی پایان دهند . تیم ملی در 17 می 2002 اولین بازی خود را برابر بلاروس انجام داد . در 24 مارس 2007 کاپیتان تیم ملی روسیه بود . در بازی که برابر تیم استونی در مقدماتی یورو 2008 انجام داد . با مربی گری گاس هیدینک در تیم ملی روسیه بیش از پیش خوش درخشید . به دلیل محرومیت در 2 بازی ابتدایی یورو 2008 نتوانست به میدان برود اما در بازی سوم برابر سوئد موفق شد گل دوم کشورش را به ثمر برساند . با گلزنی در بازی حساس برابر هلند در وقت اضافی هنر خود را به رخ کشید و باعث حذف هلندی شد که همگان احتمال بالای قهرمانی این تیم را در رقابت های آن سال می دادند .ولی در بازی نیمه نهایی در کمال ناباوری در برابر اسپانیا حذف شدند .
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 31 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
زلاتان ابراهیموویچ از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد زلاتان ابراهیموویچ Zlatan Ibrahimović شناسنامه نام کامل زلاتان ابراهیموویچ زادروز ۳ اکتبر ۱۹۸۱ ‏(۳۲ سال) زادگاه مالمو، سوئد قد ۱٫۹۵ متر (۶ فوت ۵ اینچ)[۱] پست مهاجم (فوتبال) اطلاعات باشگاهی باشگاه کنونی پاریس سن ژرمن شمارهٔ پیراهن ۱۰ باشگاه‌های حرفه‌ای* سال‌ها باشگاه‌ها بازی† (گل)† ۲۰۰۰-۱۹۹۹ مالمو ۴۰ (۱۶) ۲۰۰۴-۲۰۰۰ آژاکس ۷۴ (۳۵) ۲۰۰۶-۲۰۰۴ یوونتوس ۷۰ (۲۳) ۲۰۰۹-۲۰۰۶ اینترمیلان ۸۸ (۵۷) ۲۰۱۰-۲۰۰۹ بارسلونا ۲۹ (۱۶) ۲۰۱۱-۲۰۱۰ آ. ث. میلان (قرضی) ۲۹ (۱۴) ۲۰۱۲-۲۰۱۱ آ. ث. میلان ۳۲ (۲۸) ۲۰۱۲– پاریس سن ژرمن ۳۹ (۳۲) تیم ملی‡ ۲۰۰۱ سوئد زیر ۲۱ سال ۷ (۶) ۲۰۰۱- سوئد ۸۵ (۳۹) *تعداد بازی‌ها و گل‌ها فقط مربوط به بازی‌های لیگ داخلی است و آمار به روز شده در تاریخ ۲ سپتامبر ۲۰۱۱. ‡ آمار بازی‌ها و گل‌های ملی به‌روز شده در تاریخ ۷ سپتامبر ۲۰۱۱ زلاتان ابراهیموویچ (به بوسنیایی: Zlatan Ibrahimović) (متولد ۳ اکتبر ۱۹۸۱ در شهر مالمو در سوئد)، فوتبالیستی سوئدی است که در پست فوروارد بازی می‌کند. زلاتان که از والدینی اهل بوسنی و کرواسی[۲] متولد شده است، برای تیم فوتبال پاریس سن ژرمن[۳] در لیگ فوتبال فرانسه موسوم به لوشامپیونه و همچنین تیم ملی فوتبال سوئد بازی می‌کند. در فوریه ۲۰۰۹، ابراهیموویچ با دریافت حقوقی معادل ۹ میلیون یورو به همراه کاکا، بیشترین حقوق را در میان بازیکنان فوتبال جهان دریافت می‌کرد.[۴] همچنین در ۲۸ ژولای ۲۰۰۹، نام ایبراهیموویچ در بین ۵ بازیکن برتر فصل ۲۰۰۹-۲۰۰۸ قرار گرفته بود.[۵] وی در حال حاضر بعد از جدایی از آث میلان و پیوستن به تیم فوتبال پاریس سن ژرمن پردرآمدترین بازیکن لیگ فوتبال فرانسه محسوب می‌شود.[۶] محتویات [نهفتن] ۱ اوایل زندگی ۲ زندگی ورزشی ۲.۱ مالمو ۲.۲ آژاکس ۲.۳ یوونتوس ۲.۴ اینتر میلان ۲.۵ بارسلونا ۲.۶ آث میلان ۲.۷ پاریس سن ژرمن ۲.۸ تیم ملی ۲.۸.۱ گلزنی در برابر تیم ملی انگلستان ۳ زندگی خصوصی ۴ منابع اوایل زندگی[ویرایش] ابراهیموویچ در سوئد متولد شده است. پدر وی سفیک ابراهیموویچ بوسنیایی است که در سال ۱۹۷۷ به سوئد سفر کرده است. مادر وی نیز جورکا گراویچ یک زن کروات مهاجر به سوئد است. وی در کنار سه خواهر و دو برادر خود در شهر روزنگارد بزرگ شده است. زلاتان از شش سالگی فوتبال بازی کردن را شروع کرده است. وی در کودکی در یک بازی وقتی که در نیمه اول تیمش با ۴ گل عقب افتاده بود در نیمه دوم به عنوان جانشین وارد زمین شده و ۸ گل به ثمر رساند! زندگی ورزشی[ویرایش] مالمو[ویرایش] زلاتان برای اولین بار در سال ۱۹۹۶ با مالمو قرارداد بست و در سال ۱۹۹۹ در ترکیب تیم اول این تیم در لیگ اول سوئد قرار گرفت که در این سال این تیم با رتبه سیزدهم به لیگ دوم سقوط کرد ولی فصل بعد به لیگ اول بازگشت. زمانی که لئو بینهاکر سر مربی آژاکس علاقه خود را به جذب این بازیکن نشان داده بود، آرسن ونگر نیز تلاشی ناموفق برای انتقال وی به آرسنال انجام داد. در ۲۲ مارس ۲۰۰۱ ابراهیموویچ با قرار دادی معادل ۸۰ میلیون کرون سوئد به آژاکس پیوست. آژاکس[ویرایش] ابراهیموویچ تحت سرمربیگری کو آدریانس فرصت کمی برای بازی می‌یافت ولی از نوامبر ۲۰۰۱ که رونالد کومان سر مربی آژاکس شد وی در ترکیب اصلی قرار می‌گرفت که با قهرمانی فصل ۲۰۰۱-۲۰۰۲ این تیم در لیگ هلند همراه بود. در فصل بعد ابراهمیمویچ در پیروزی ۲ بر ۱ برابر لیون قهرمان فرانسه در ۱۷ سپتامبر ۲۰۰۲ با زدن دو گل مقابل این تیم اولین تجربه بازی در لیگ قهرمانان اروپا را کسب کرد. او در این فصل ۴ گل برای آژاکس در لیگ قهرمانان اروپا به ثمر رساند. در آخرین فصل حضورش در آژاکس وی گلی بسیار زیبا را مقابل ناک بردا در ۲۲ اکتبر ۲۰۰۴ به ثمر رساند که در نهایت توسط بینندگان یورو اسپورت به عنوان بهترین گل سال انتخاب شد. در ۱۸ آگوست ۲۰۰۴ ابراهیموویچ در طی یک بازی دوستانه مقابل هلند باعث مصدومیت هم باشگاهی خود رافائل فان در فارت شد که منجر به وارد شدن اتهامات از سوی فان در فارت به وی مبنی بر عمدی بودن این کار گردید. این حاثه سرانجام منجر به فروش ناگهانی ابراهیموویچ به یوونتوس در ۳۱ آگوست شد. یوونتوس[ویرایش] ابراهیموویچ با ۱۶ میلیون یورو از آژاکس به یوونتوس انتقال یافت. وی به دلیل مصدومیت بهترین گلزن تیم، دیوید ترزگه بلافاصله به ترکیب اصلی راه یافت و ۱۶ گل در اولین فصل حضورش در یوونتوس به ثمر رساند. فصل بعد در مقایسه با فصل اول حضورش در یوونتوس کمرنگ تر بود. نقش وی در خط هجومی یوونتوس تغییر یافت و بیشتر در کناره‌ها به کار گرفته می‌شد و به همین دلیل تعداد پاس گل‌های او افزایش یافت. وی بعد از ماجرای رسوایی فوتبال ایتالیا که منجر به کسر امتیاز از یوونتوس و سقوط این تیم به سری بی شد از یوونتوس جدا شد. اینتر میلان[ویرایش] در ۱۰ آگوست ۲۰۰۶ ابراهیموویچ با قراردادی ۴ ساله به ارزش ۲۴/۸ میلیون یورو به اینتر میلان پیوست. وی کار خود را در این باشگاه با یک گل و یک پاس گل در بازی سری آ مقابل فیورنتینا آغاز کرد و فصل اول خود را با عنوان بهترین گلزن اینتر میلان با ۱۵ گل به پایان رساند. اینتر در آن سال بعد از ۱۷ سال قهرمان سری آ شد. آن‌ها فصل را با ۹۷ امتیاز که یک رکورد محسوب می‌شد به پایان رساندند. در آن فصل اینتر میلان رکورد ۵ لیگ بزرگ اروپا را با ۱۷ برد پشت سر هم شکست. رکوردی که همچنان پابرجاست. ابراهیموویچ صدمیمن بازی خود را در سری آ در ۱۶ ستامبر ۲۰۱۰ انجام داد. وی در ۲ اکتبر ۲۰۰۷ دو گل مقابل پی اس وی در لیگ قهرمانان اروپا به ثمر رساند که اولین گل‌های او در این جام بعد از دسامبر ۲۰۰۵ بود. وی لیگ قهرمانان آن سال را با ۵ گل در ۷ بازی به پایان رساند. در فصل ۲۰۰۸-۲۰۰۹ ابراهیموویچ شروعی بسیار عالی داشت. گل وی مقابل بولونیا به عنوان بهترین گل سال انتخاب شد. وی این گل را بدون جابجایی و با پاشنه کفش خود روی سانتر آدریانو به ثمر رساند. حرکات زلاتان در این فصل بسیار چشم نواز و پاس‌های وی بسیار عالی بود. در بازی پایانی فصل ابراهیموویچ دو بار مقابل آتالانتا گلزنی کرد که عنوان آقای گلی را به تنهایی برای وی بالاتر از مارکو دیوایو و دیگو میلیتو با ۲۵ گل به ارمغان آورد. بارسلونا[ویرایش] بعد از انتقال مکسول به بارسلونا خوان لاپورتا اعلام کرد که توافقی بین اینتر میلان و بارسلونا برای انتقال ابراهیموویچ به بارسلونا در ازای انتقال ساموئل اتوئو به اینتر میلان به همراه مقداری پول صورت گرفته است. بعد از گذراندن تست پزشکی بارسلونا ابراهیموویچ در مقابل ۶۰۰۰۰ طرفدار بارسلونا در نیوکمپ به هواداران معرفی شد. ابراهیموویچ در فصل ۲۰۰۹-۲۰۱۰ کار خود را برای بارسلونا با پاس گل برای مسی در بازی سوپر کاپ اسپانیا شروع کرد. در ۲۰ اکتبر وی اولین گل خود را در لیگ قهرمانان اروپا برای بارسلونا مقابل روبین کازان روسیه به ثمر رساند و ۵ روز بعد در پیروزی ۶ بر ۱ مقابل رئال ساراگوسا دو گل زد. وی در هفته دوازدهم بعد از مصدومیتی ۳ هفته‌ای در نیمه دوم بازی مقابل رئال مادرید به جای تیری هانری به میدان رفت و هشتمین گل خود را در لالیگا به ثمر رساند. وی در سال ۲۰۰۹ به همراه بارسلونا با پیروزی مقابل استودیانتس به مقام قهرمانی جام باشگاه‌های جهان رسید. ابراهیموویچ در این سال در تیم منتخب اروپا قرار گرفت و در سال ۲۰۱۰ با ۱۶ گل ششمین گلزن برتر لالیگا لقب گرفت. ابراهیموویچ آخرین بازی خود را برای بارسلونا در سوپر کاپ اسانیا با پیروزی ۳ بر ۱ مقابل سویا به ثمر رساند و آخرین بازی خود را برای این تیم در تاریخ ۲۵ آگوست ۲۰۱۰ در جام خوان گمپر مقابل آث میلان انجام داد که بعد از آن به رسانه‌ها اعلام کرد که رابطه‌اش با سرمربی تیم جوزپ گوآردیولا رو به زوال می‌باشد و سرمربی از ماه مارس با وی صحبت نکرده است. آث میلان[ویرایش] در ۲۰ آگوست ۲۰۱۰ باشگاه آث میلان در سایت رسمی خود اعلام کرد که ابراهیموویچ را برای فصل ۲۰۱۰-۲۰۱۱ به خدمت خواهد گرفت. وی به طور قرضی به میلان پیوست با این اختیار که می‌تواند در پایان فصل با قیمت ۲۴ میلیون یورو به طور کامل به این تیم بپیوندد. وی کار خود را با میلان با بازی در پیروزی ۲ بر صفر برابر چزنا در ۱۱ سپتامبر آغاز کرد که در آن بازی یک پنالتی را از دست داد و اولین گل خود را برای میلان در پیروزی مقابل اوسر در اولین بازی میلان در جام باشگاه‌های اروپا در ۱۵ سپتامبر به ثمر رساند. در ۱۴ نوامبر ابراهیموویچ تک گل میلان را در داربی شهر میلان وارد دروازه اینترمیلان کرد. در اولین بازی رسمی ۲۰۱۱-۲۰۱۲ اولین گل میلان را در سوپر کاپ ایتالیا مقابل اینتر میلان به ثمر رساند. وی همچنین اولین گل میلان را در سری آ ۲۰۱۱-۲۰۱۲ در تساوی ۲ بر ۲ مقابل لاتزیو زد. زلاتان سومین گل خود را در اولین بازی لیگ قهرمانان اروپا مقابل ویکتوریا پلزن از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند و دومین گل نیز با پاس وی به ثمر نشست. گلزنی وی مقابل کیه وو وی را به صدمین گل خود در سری آ رساند. وی در ماه دسامبر ۲۰۱۱ نیز فرم ایده‌آل خود را ادامه داد و در هر ۵ بازی سری آ گلزنی کرد. زلاتان بعد از جدایی از بارسلونا و پیوستن به میلان با انتشار کتابی در مورد خاطراتش از باشگاه بارسلونا، کادر فنی و بازیکنان این تیم، ضمن انتقاد شدید از گواردیولا سرمربی بارسلونا به شرح دلایل عدم موفقیتش در این تیم پرداخت. چند هفته پس از انتشار این کتاب جنجالی و رسانه‌ای شدن دلایل درگیری زلاتان و گواردیولا، به دلیل همگروی میلان و بارسلونا در مرحلهٔ گروهی لیگ قهرمانان اروپا این دو تیم مقابل هم قرار گرفتند و زمینهٔ رویارویی دوباره ابراهیموویچ و گواردیولا فراهم شد. در دیدار برگشت میلان و بارسلونا، که در ورزشگاه سن سیرو برگزار می‌شد زلاتان توانست یک گل وارد دروازه تیم تحت هدایت جوزپه گواردیولا کند تا به نوعی جواب بی مهری‌های بارسلونایی‌ها را در زمین مسابقه داده باشد. در ۱۵ فوریه ۲۰۱۲ در مرحله رفت یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان اروپا مقابل آرسنال زلاتان ۲ پاس گل برای روبینیو داد و یک گل از روی نقطه پنالتی به ثمر رساند و باعث پیروزی ۴ بر صفر میلان شد. زلاتان در رقابتهای سری آ فصل ۲۰۱۱-۲۰۱۲ توانست با به ثمر رساندن ۲۸ گل برای میلان، عنوان آقای گلی این مسابقات را کسب کند.[۷] پاریس سن ژرمن[ویرایش] زلاتان ابراهیموویچ بعد از گذراندن چند فصل موفقیت آمیز و درخشان با پیراهن میلان سرانجام در اواسط ژوئیه ۲۰۱۲ به ازای دریافت دستمزد سالیانه ۱۵ میلیون یورو در هر سال به تیم فوتبال پاریس سن ژرمن فرانسه پیوست.[۸] تیم ملی[ویرایش] با این که ابراهیموویچ می‌توانست برای تیم‌های ملی بوسنی و هرزگوین یا کرواسی نیز بازی کند ترجیح داد عضو تیم ملی کشور زادگاهش سوئد شود. ابراهیموویچ اولین بازی ملی خود را در تساوی صفر بر صفر در بازی دوستانه مقابل جزایر فارو در ۳۱ ژانویه ۲۰۰۱ انجام داد. وی اولین بازی رسمی خود را در بازی‌های مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ در پیروزی ۳ بر صفر مقابل آذربایجان با زدن یک گل به این تیم انجام داد. در جام جهانی ۲۰۰۲ در ۲ بازی مقابل آرژانتین و سنگال به عنوان یار جانشین به میدان رفت. ابراهیموویچ در تمام بازی‌های یورو ۲۰۰۴ در ترکیب اصلی قرار داشت که یک پنالتی را در پیروزی ۵ بر صفر مقابل بلغارستان به ثمر رساند و در بازی موثر مقابل ایتالیا گل تساوی بخش و دیر هنگام سوئدی‌ها را به زیبایی وارد دروازه بوفون دروازه بان با تجربه ایتالیا کرد اما در مرحلهٔ بعدی رقابتها با از دست دادن یک ضربه در ضربات پنالتی مقابل هلند باعث حذف سوئد از این جام شد. در مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۶ در پیروزی ۷ بر صفر مقابل مالت ۴ گل به ثمر رساند ولی در هیچ یک از بازی‌های جام جهانی ۲۰۰۶ که در آن سوئد به وسیله آلمان در مرحله یک هشتم نهایی حذف شد، موفق به گلزنی نشد. قبل از بازی مقابل لیختن اشتاین در مقدماتی یورو ۲۰۰۸ ابراهیموویچ و دو تن از هم بازی‌هایش در تیم ملی، ویلهمسون و ملبرگ هتل را ترک کرده و به یک کلوپ شبانه رفته بودند که به همین دلیل سرمربی لارس لاگربک از حضور آن‌ها در بازی ممانعت کرده و آن‌ها را به خانه فرستاد. ابراهیموویچ به خاطر این کار مدتی با تیم ملی قهر بود و از حضور در سه بازی ملی امتناع کرد ولی در بازی مقابل ایرلند شمالی در ۲۸ مارس به تیم بازگشت. وی در هیچ یک از ۱۲ بازی مقدماتی یورو ۲۰۰۸ گلی نزد. ابراهیموویچ و اولاف ملبرگ مدافع باتجربه سوئدی‌ها با زدن دو گل بهترین گلزنان سوئد در این دوره از رقابتها بودند. در مقدماتی یورو ۲۰۱۲ ابراهیموویچ کاپیتان تیم ملی سوئد بود. در بازی مقابل سن مارینو یک گل زد و در پیروزی ۵ بر صفر مقابل فنلاند هت تریک کرد. وی همچنین در تمامی دیدارهای کشورش در مسابقات یورو ۲۰۱۲ که با میزبانی مشترک کشورهای اوکراین و لهستان برگزار می‌شد حاضر بود و در حالیکه بازوبند کاپیتانی سوئد را بر بازو می‌بست هرچه تلاش کرد نتوانست مانع حذف تیمش از مرحلهٔ گروهی این رقابت‌ها شود. با این حال زلاتان با زدن دو گل (به تیمهای اوکراین و فرانسه) از نظر هواداران سوئدی به عنوان بهترین بازیکن تیم ملی سوئد در این رقابتها معرفی شد. سوئدی‌ها در مرحله گروهی یورو ۲۰۱۲ با تیمهای اوکراین(یکی از دو میزبان رقابتها)، فرانسه و انگلستان همگروه بودند و با قبول دو شکست پیاپی مقابل اوکراین و انگلستان به ترتیب با نتایج دو بر یک و سه بر دو، و همچنین کسب پیروزی دو بر صفر در دیدار پایانی گروه برابر فرانسه، با به دست آوردن سه امتیاز و کسب عنوان سومی گروه از صعود به مرحلهٔ بعدی مسابقات بازماندند. گلزنی در برابر تیم ملی انگلستان[ویرایش] زلاتان در جریان یک بازی دوستانه در ۲۴ آبان ۱۳۹۱ مقابل انگلستان توانست هر ۴ گل سوئد را وارد دروازه انگلستان کند. زندگی خصوصی[ویرایش] ابراهیموویچ و شریک زندگی وی هلنا سِگِر دارای دو فرزند به نام‌های ماکسیمیلیان (متولد ۲۲ ستامبر ۲۰۰۶) و وینسنت (متولد ۶ مارس ۲۰۰۸) می‌باشند. وی هم اکنون در پاریس به سر می‌برد ولی سالانه به خانه خود در مالمو سوئد نیز سر می‌زند. ابراهیموویچ در ۱۷ سالگی کمربند مشکی تکواندو گرفته است. وی به زبان‌های سوئدی، صِربی، بوسنیایی و انگلیسی تسلط دارد. او ایتالیایی نیز صحبت می‌کند. وی ریشه‌ای بوسنیایی و کروات دارد و مذهب وی مسیحی کاتولیک می‌باشد.
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 35 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
ساموئل اتوئو فیلس (به فرانسوی: Samuel Eto’o Fils)‏ (زادهٔ ۱۰ مارس ۱۹۸۱ در دوالا، کامرون) فوتبالیست کامرونی است که در پست مهاجم برای تیم آنژی ماخاچکالا بازی می‌کند. اتوئو بهترین گلزن تاریخ جام ملت‌های آفریقا و چهارمین گلزن برتر تاریخ باشگاه فوتبال بارسلونا است. اتوئو در ابتدا فوتبال را در تیم کشورش آغاز کرد. سپس به رئال مادرید اسپانیا پیوست. پس از آن که نتوانست در تیم رئال مادرید جایگاه ثابتی پیدا کند، بطور قرضی به رئال مایورکا پیوست و موفق شد ۵۴ گل برای این تیم به ثمر برساند و رکورد گلزنی در باشگاه را از آن خود کند. در سال ۲۰۰۴ مسؤولان رئال مادرید و بارسلونا تصمیم گرفتند این ستارة کامرونی را وارد تیم خود کنند. در نهایت، فلورِنتینو پِرِز – مدیر وقت رئال مادرید – اعلام کرد با توجه به حضور رائول و رونالدو احتیاجی به اتوئو ندارد. بدین ترتیب اتوئو با قراردادی ۲۴ میلیون یورویی به بارسلونا پیوست و موفق ظاهر شد. او در سال ۲۰۰۹ به اینترمیلان پیوست. وی هم اکنون در تیم آنژی ماخاچکالا تیم ثروتمند روسیه توپ می زند. شهرت اتوئو به دلیل آن است که یک مهاجم کامل به شمار می‌آید؛ یعنی قدرت پابه‌توپ بالایی دارد، ضربات هر دو پای او قدرت کافی دارد، هنگام دویدن سرعتش بالاست و ضربات سرش محکم و دقیق است. این خصوصیات موجب شده‌است تا در چند سال اخیر همواره اتوئو یکی از بهترین مهاجم‌های دنیا باشد. اتوئو بیش از آن که از قدرت بدنی برای گلزنی استفاده کند، از سرعت خود بهره می‌گیرد و همچنین به ندرت دیده می‌شود که با توپ اضافه‌کاری انجام دهد و به محض پیدا کردن موقعیت توپ را وارد دروازه می‌کند. در چهار سال حضورش در مایورکا تا حدودی موفق شد خود را به دنیای فوتبال دیکته کند و توسط بارسلونا صید شد. وی در پنج سال حضورش در بارسلونا به هر چیزی که میخواست دست یافت. از آل پی چی چی یا همان آقای گلی لا لیگا تا تمام قهرمانی ها در عرصه های فوتبال در رده باشگاهی را فتح کرد. مثلث وی و رونالدینیو و مسی بسیاری از فوتبال دوستان را یاد روز های طلایی بارسلونا میاندازد اما لاپورتا که مرد تحولات است در دو فصل اخیر بارسلونا را زیر رو کرد و در یک معاوضه عجیب چهارمین گلزن برتر تاریخ باشگاهش را با زلاتان ابراهیمویچ ستاره سوئدی تیم اینترمیلان به همراه ۴۶ میلیون یورو واگذار کرد. انتقالی که همه را انگشت به دهن کرد. وی در سال ۲۰۰۹ میلادی به میلان ایتالیا نقل مکان کرد تیم ملی کامرون اتوئو اولین بازی خود را برای تیم ملی کامرون در ۱۴ سالگی و در ۹ مارس ۱۹۹۶ انجام داد در بازی ای که کامرون در بازی دستانه ۵ – صفر مغلوب کاستاریکا شد. بعد از آن در جام جهانی ۲۰۰۲ اتوئو با تیم ملی کامرون خوش درخشید و پیروزی در برابر عربستان اولین گل وی را به همراه داشت. وی در ۸۶ حضورش درتیم ملی ۴۱ بار دروازه حریفان را گشوده است. وی با درخشش در رده ملی و باشگاهی سه سال پیاپی از ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ مرد سال فوتبال آفریقا گرفته است. کارنامه وی در رده ملی هم پررنگ جلوه میکند و از جام جهانی تا جام کنفدراسیون ها و المپیک تابستانه نظاره گره پلنگ سیاه بوده است. او با تیم ملی کامرون چندان خوش شانس نبود و جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی برای شیرهای رام نشدنی ناامیدکننده به پایان رسید. هر چند او در این رقابت ۲ بار برای کامرون گلزنی کرد اما آنها در هر سه دیدارشان شکست خوردند تا در همان مرحله گروهی از دور مسابقات کنار بروند. باشگاه‌های حرفه‌ای لگانِس بین سال‌های ۱۹۹۸- ۱۹۹۷: ۲۸ بازی ۳ گل رئال مادرید بین سال‌های ۱۹۹۸ – ۱۹۹۹: ۳ بازی ۰ گل رئال مایورکا بین سال‌های ۱۹۹۹ – ۲۰۰۴: ۱۳۳ بازی ۵۴ گل بارسلونا از سال ۲۰۰۴ – ۲۰۰۹: ۸۹ بازی ۶۰ گل اینتر میلان از سال ۲۰۰۹ تیم ملی 87 بازی و ۴۳ گل زده افتخارات مرد سال فوتبال آفریقا در سال ۲۰۰۳ مرد سال فوتبال آفریقا در سال ۲۰۰۴ مرد سال فوتبال آفریقا در سال ۲۰۰۵ عنوان پی‌چی‌چی یا آقای گل لا لیگا در فصل ۲۰۰۵-۲۰۰۶ قهرمان جام باشگاه‌های اروپا در فصل ۲۰۰۵-۲۰۰۶ همراه تیم بارسلونا قهرمان لا لیگا (لیگ اسپانیا) در فصل‌های ۲۰۰۴-۲۰۰۵، ۲۰۰۵-۲۰۰۶ و ۲۰۰۸-۲۰۰۹ همراه تیم بارسلونا برنده سوپر جام اسپانیا در سال ۲۰۰۵ همراه تیم بارسلونا قهرمان جام ملت‌های آفریقا به همراه تیم ملی فوتبال کامرون در سال‌های ۲۰۰۰ و ۲۰۰۲ قهرمان المپیک ۲۰۰۰ سیدنی به همراه تیم ملی المپیک کامرون قهرمان جام باشگاه‌های اروپا در فصل ۲۰۰۹ -۲۰۱۰ همراه تیم اینتر میلان
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 26 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
نام:آنخل فابین دیماریا قد :۱۷۸ سانتیمتر وزن:۶۴ کیلو گرم آنخل فابین دیماریا در تاریخ ۱۴ فوریه ۱۹۸۸ در روزاریو آرژانتین به دنیا آمد. در سال ۲۰۰۱ در حای که تنها ۱۳ سال داشت به تیم نوجوانان روساریو سنترال پیوست و بعد از ۴ فصل حضور در این تیم در سال ۲۰۰۵ اولین بازی خود را انجام داد .بازی های درخشان دی ماریا در لیگ آرژانتین مرد توجه چند باشگاه از جمله روبین کازان روسیه قرار گرفت که این انتقال تا پای نهایی شدن پیش رفت ولی به دلایلی نا تمام ماند. گفتنی است در همین سال همراه با تیم جوانان آرژانتین در کنار بازیکنانی مثل سرجیو آگوئرو و ماکسی میلیانو مورالز قهرمان جام جهانی جوانان در کانادا شد. آنخل در این تورنمت ۳ گل برای آرژانتین به ثمر رساند که سومین گلزن تیم آرژانتین و چهارمین گلزن تورنمنت لقب گرفت. بالاخره بعد از درخشش در جام جهانی جوانان با پیشنهادی از سئی باشگاه بنفیکا پرتقال روبرو شد و به این تیم پرتغالی پیوست تا جانشین سیمائو شود که به اتلتیبکو مادرید پیوسته بود. در سال ۲۰۰۸ به همراه تیم المپیک آرژانتین در کنار بزرگانی چون ریکلمه. مسی. ماسکرانو. گاگو و آگوئرو توانست قهرمان المپیک پکن شود که آنخل در دیدار پایانی مقابل نیجریه تک گل تیمش را به زیبایی و با یک ضربه چیپ به ثمر رساند. همچنین زیبا ترین گل لیگ پرتغال را دی ماریا از فاصله ۳۰ یاردی (۲۷ متر)به ثمر رساند. در سال ۲۰۰۸ مورد توجه باشگاه های زیادی از جمله منچستر یونایتد و اینتر قرار گرفت که با مخالفت از سوی باشگاه بنفیکا شانس حضور در یک تیم بزرگ را از دست داد. او در سال 2010 به جمع ستارگان رئال مادرید پیوست و همچنین در ترکیب اصلی و فیکس آرژانتین قرار دارد
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 57 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
نام : مارسلو محل تولد : ریو دو ژانیرو تاریخ تولد : 21/05/1988 پست : مدافع وزن : 160 پوند / 73 کیلوگرم قد : 7/5 اینچ / 74/1 متر مارسلو ویرا دا سیلوا جونیور ، یا همان مارسلو ، یکی از استعداد های درخشان سرزمین فوتبال خیز برزیل است که در زمستان 07 – 2006 به جمع رئالی ها پیوست . او زمانی که 18 سال داشت توانست روزهای خوبی را در فلومیننزه پشت سر بگذارد و بعد از آن خود را به جمع رئالی ها ملحق کند و خود را مانند دیگر برزیلی ها ، به خصوص روبرتو کارلوس ترکیب تیم جا بیاندازد و جانشین خوبی برای وی باشد. این بازیکن زحمتکش رئال از زمانی که وارد مادرید شده است سخت تمرین میکند و از فرصت هایی که مربی برای بازی به او داده است خوب استفاده کرده . روحیه ی بالا و قدرت بدنی بالای او ، به دلیل رگه ی سیاهش، شوستر را وا داشت تا او را در ترکیب تیم قرار دهد . و او در این مورد می گوید : " من همیشه میدانم که باید از موقعیت هایی که برایم پیش می آید استفاده کنم و هم اکنون نیز قصد دارم تا همین کار را کنم و خودم را در شرایط خوبی قرار دهم ." بازی خوب او در باشگاهش دونگا مربی تیم بزریل را نیز راضی کرد که او را در ترکیب تیم قرار دهد و اینکار را نیز در مقابل بازی برابر ولز انجام داد و این بازی بعنوان اولین بازی اش در تیم ملی ثبت شد. شخصی: مارسلو فوتبال را در سن 9 سالگی آغاز کرد . او در سن 13 سالگی به نوجوانان فلومیننزه پیوست و تا قبل از اینکه مربی این تیم به او دستور دهد که در پست دفاع چپ بازی کند در پست هافبک بازی میکرد .اما بعد از مدتی خانواده او به دلیل عدم توان تهیه ی پول اتوبوسی که هر روز با آن به باشگاه میرفت ، او را از رفتن به باشگاه منع کردند اما باشگاهش برای او ضمینه ای را محیا کردند تا این ستاره خود را از دست ندهد . بعد از اینکه خود را به عنوان یکی از پایه های این تیم تثبیت کرد زمینه ی رفتنش به اروپا و ترک برزیل به مقصد اسپانیا را محیا ساخت . این مدافع در پایتخت رئال احساس خوبی دارد و تمام وقت اضافه ی خود را با خانواده و دوستانش میگذراند . او مخصوصا بازی با پلی استایشن را خیلی دوست دارد . او رفاقت خوبی با برزیلی های تیم دارد اما رفاقت او با هیگوئین بهتر از همه است . بطوری که آنها با هم همسایه هستند .روبرتو کارلوس ، دوست ، مربی و بازیکن مورد علاقه ی اوست . او مهربان و شوخ طبع است و حتی در تمرینات با روبینهو به شعر خواندن و رقصیدن ، بعضی اوقات ، مشغول بودن
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 23 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
نام : كلپر لاوران لیما فریرا (په په) محل تولد : ماکیو،برزیل تاریخ تولد : 26/2/1982 میلادی پست : مدافع مرکزی قد : 186 سانتی متر ملیت : پرتغالی باشگاه فعلی : رئال مادرید كلپر لاوران لیما فریرا ملقب به (په په) 26 فبریه 1983 در شهر Maceio برزیل به دنیا آمد. او فوتبال خود را از تیم محلی شهر خود شروع كرد و سپس مراحل ترقی را در تیم كرونتیانس الاگوانو سپری كرد. در سن 18 سالگی وی به تیم (ب) شهر Madeira پرتغال یعنی c.s martimo پیوست و برای كنار آمدن با شرایط و محل جدید زندگی خود متحمل سختی زیادی شد وی مراحل پیشرفت خود را در این تیم طی كرد تا اینكه توجه پورتو را به خود جلب كرد و بالاخره در سال 2004 به عضویت این تیم پرتغالی در آمد. از په په به عنوان یكی از بهترین مدافعان قرن 21 یاد شده است بسیاری از افراد می گویند او یه تیغ برنده در پاهای خود دارد كه هرچیزی را كه در جلوی وی قرار می گیرد را از سر راه بر می دارد از خصوصیات این بازیكن می توان به تكنیك مناسب، تاكتیك پذیری خوب، جاگیری عالی، هوش بالا و قدرت كنترل توپ اشاره كرد. نمایش خیره كننده این بازیكن در سال ( 2008-2007 ) مقابل بارسلونا در ورزشگاه نیو كمپ كه با پیروزی 1-0 رئال مادرید همراه بود او را بر سر زبانها انداخت بازی عالی وی كه شاید بهترین بازی دوران بازیگری او باشد باعث شد از او به عنوان یكی از بهترین بازیكنان مسابقه یاد شود. په په از سال 2007 ملیت پرتغالی دارد و در 30 اگوست برای اولین بار به تیم ملی دعوت شد. اطلاعات شخصی: پدر این بازیكن او را پپینیو صدا می زد ولی تلفظ این نام برای خودش سخت بود. با اینكه په په خود را به خوبی با مادرید سازگار كرده است ولی ترك پورتو برای او سخت بود چرا كه همسر او در دانشگاه محلی آنجا همچنان در حال تحصیل بود و نمی توانست همراه با په په به مادرید سفر كند. روزنامه آ.س چاپ اسپانیا بعد از بازی عالی په په مقابل بارسلونا در نیوكمپ نمره 4 از 4 را به این بازیكن داد در حالی كه سایت گل نمره 9 از 10 را برای این بازیكن در نظر گرفت.
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 9 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
رافائل واران در 25 آوریل 1993 در شهر لیل از والدینی که اصلیتی مارتینیکی دارند، متولد شد. او فوتبال را از 7 سالگی و از باشگاه هلمس در شهر لیل آغاز کرد. او بعد از دو سال بازی در این باشگاه،002 به باشگاه لانس پیوست، هرچند باشگاه شهر زادگاهش، لیل، نیز به دنبال به خدمت گرفتن او بود................... رافائل واران در 25 آوریل 1993 در شهر لیل از والدینی که اصلیتی مارتینیکی دارند، متولد شد. او فوتبال را از 7 سالگی و از باشگاه هلمس در شهر لیل آغاز کرد. او بعد از دو سال بازی در این باشگاه،002 به باشگاه لانس پیوست، هرچند باشگاه شهر زادگاهش، لیل، نیز به دنبال به خدمت گرفتن او بود. او دو سال در کمپ تمرینی باشگاه لانس بود و بعد از آن به آکادمی باشگاه راه پیدا کرد.او در فصل 09-2008 در تیم زیر 16 ساله های لانس بازی کرد و با این تیم قهرمان فرانسه شد او فصل بعدبه تیم زیر 19 ساله های باشگاه راه پیدا کرد، در حالی که دو سال از بقیه هم تیمی هایش کوچکتر بود؛و پس از آن به تیم ذخیره های باشگاه که در لیگ آماتورهای فرانسه بازی می کردند، راه پیدا کرد. او بعد از چند ماه بازی در تیم ذخیره، به تیم اصلی دعوت شد و در عین شگفتی تنها بعد از یک هفته تمرین با تیم اول باشگاه، به دلیل مصدومیت علاالدین یحیی، مدافع وسط اصلی تیم، مقابل مون پلیه به بازی رفت؛ دیداری که با پیروزی 2-0 لانس به پایان رسید. این دیدار سومین دیدار فصل بود که لانس دروازه اش رابسته نگه داشت و همین مسئله موجب شد تا هم تیمی ها، مربی و رسانه ها، واران را مورد ستایش قرار دهند. قد فوق العاده اش (1.91 سانتی متر) ، به او اجازه می دهد كه در بازی هوایی كاملا برتر باشد ،چند پستگی او باعث می شود كه هم یك مدافع مستحكم باشد و هم یك هافبك وسط ، هوش بالایش باعث شده كه در كل فصل فقط دو كارت زرد بگیرد و سرعت ، بازی خوانی و قدرت دریبل زنی اش باعث شده كه یكی از مهمترین بازیكنان لنس باشد و حتی در بازی آخر تیمش برابر آرلس آویگنون ، بازوبند كاپیتانی را هم به بازو ببندد . اران در آكادمی لنس كه یكی از بهترین ها در فرانسه در سالهای اخیر بوده رشد كرده است و در خانواده ای از مارتینیك رشد كرده (پدرش در له مورن - روگ متولد شده است) . بازیكن جدید رئال مادرید فصل گذشته 23 بازی در لیگ انجام داده كه در 22 تایش فیكس بوده است . با این كه پستش مدافع است اما دو گل هم در بازیهای خار خانه برابر كائن و موناكو زده است (هر دو بازی 1-1 تمام شد . اولین بازی واران در برد 2-0 برابر مونتپلیه در 6 نوامبر 2010 بود . سه هفته بعد (در هفته 15) به تركیب اصلی زیر نظر ژان گای ولمه رسید . اریك آسادوریان ، بازیكن سابق و مربی فعلی آكادمی لنس ، این مدافع را این گونه توصیف می كند : "یك بازیكن درجه یك كه در زمین كار را بسیار راحت می كند . مطمئنم كه موفق خواهد شد . " هم تیمی جدیدش ،سرجیو راموس ، می تواند الگوی جدیدش در رئال مادرید باشد چرا كه مدافع اهل كاماس نیز پس از اولین فصل حضور خود در لالیگا به رئال مادرید پیوست و حالا یك لیدر واقعی و یكی از محبوب ترین بازیكنان تیم است . رافائل واران اولین بازی ملی خود را در تیم ملی زیر 18 سال فرانسه برابر دانمارك انجام داد كه گل دوم را در 4 شهریور در این بازی دوستانه (2-0) زد . پس از دومین بازی با این تیم به تیم زیر 21 سال رسید كه تا كنون سه بازی در این تیم انجام داده كه دومی برابر اسپانیا بود كه در آن بازی سرجیو كانالس ، ناچو فرناندز و خوان كارلوس از رئال مادرید حضور داشتند . فرانسه آن بازی را 3-2 برد مدافع ملی پوش تیم زیر 21 ساله های فرانسه دوشنبه بعد از پشت سر گذاشتم تست های پزشکی باشگاه رئال مادرید قراردادی تا سال 2017 با این تیم به امضا رساند. واران که فوتبال حرفه ای اش را تنها سال گذشته با لانس آغاز کرد با وجود سقوط این تیم به دسته دوم لیگ فرانسه به عنوان یکی از آینده دار ترین مدافعان این کشور شناخته شد و سرانجام هم به رئال مادرید پیوست. واران در فرودگاه مادرید در گفتگو با خبرنگاران گفت:" از اینکه به رئال مادرید که فصل گذشته عنوان نایب قهرمانی لالیگا را کسب کرده پیوسته بسیار خوشحال است." رقم قرارداد این بازیکن اعلام نشد اما گفته می شود او با رقمی در حدود 10 میلیون یورو به جمع کهکشانی ها اضافه شد. زین الدین زیدان اخیرا زبان به تمجید از واران گشود و این بازیکن 18 ساله را با لورن بلان مدافع اسبق تیم ملی فرانسه مقایسه کرد
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 55 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
ام کامل : سرخیو راموس گارسیا تاریخ تولد : ۳۰ مارس ۱۹۸۶ رنگ مو : قهوه ای رنگ چشم : قهوه ای ملیت : اسپانیای قد : ۱۸۳ سانتی متر وزن : ۷۳ کیلوگرم باشگاه : رئال مادرید پست : مدافع شماره پیراهن : ۴ نام پدر : Jose María نام مادر: Paqui نام برادر: Rene نام خواهر: Mirian زندگی حرفه ای: سرخیو راموس گارسیا در سی مارس ۱۹۸۶در Camas سویا به دنیا اومد. پدر و مادرش او را برای آغاز دوران حرفه ای فوتبال به عضویت تیم FC Camas درآوردند. او فوتبال را به کمک برادر بزرگترش Rene که همواره الگوی او بوده آغاز کرد. او اصلی ترین مشوق سرخیو برای پیوستن به اولین باشگاهش (FC Camas ) بود.این به پرورش یافتن استعدادی بزرگ در سرخیو انجامید. اما او خیلی زود توجه سویا را به خود جلب کرد. آنها علاقه زیادی برای به خدمت گرفتن او نشان دادند و سرخیو به عضویت تیم جوانان این باشگاه درآمد. او با تلاش فراوان استعداد و توانایی های زیادش را به همه نشان داد تا اینکه سرانجام در سال ۲۰۰۳ به تیم اصلی سویا دعوت شد. او باز هم به جنگ برای به دست آوردن آنچه لایقش است ادامه میداد و یکی از موفقیتهایش پیدا کردن جایی ثابت در سمت راست خط دفاعی تیم بود. در سال ۲۰۰۴ توانست بزرگترین موفقیتش را جشن بگیرد. این موفقیت عظیم و به یاد ماندنی چیزی نبود جز قهرمانی اروپا به همراه تیم زیر ۱۹ سال اسپانیا. باشگاههای اروپایی به دنبال پیشرفتش بودند و میخواستند هر طور شده او را به خدمت بگیرند و تنها دلیل آن موفقیت های استثنایی ای بود که او در آن سن به دست آورده بود. سرخیو خیلی زود خواستاران زیادی از باشگاهها پیدا کرد. درپایان بعد از دوسال تجربه بازی درلالیگا سرخیو در سال ۲۰۰۵ با ۲۷ میلیون یورو به رئال مادرید پیوست ( که در رده بندی گرانترین خرید های تاریخ رئال در جایگاه ششم قرار دارد) کار خوبی کرد در آنجا هم خیلی زود توانایی های قابل توجهش را به همگان قبولاند. و برای نخستین بار در تاریخ نهم سپتامبر ۲۰۰۵ در مقابل سلتاویگو برای رئال به میدان رفت. او تنها با ۲۱ سال سن یکی از مهم ترین بازیکنان سپاه مادرید است قدرت و تواناییش٬ دلاوری و شجاعتش و ایثار و فداکاریهایش او را به یک سمبل رئال مادرید تبدیل کرده است. سرخیو هم چنین یک سرزن فوقالعادست . در فصل ۲۰۰۶-۲۰۰۷ او ۴ گل برای تیمش به ثمر رسوند. (اندازه شماره لباسش) او در بازی رئال مقابل المپیاکو در جام باشگاههای اروپا اولین گلش در این تورنمنت را زد. سرخیو شماره معروف ۴ رئال را می پوشد٬ شماره ای فرناندو هیرو بازیکن موفق سالهای گذشته رئال آن را برتن می کرد. مادریدیها راموس را یک جواهر واقعی میدانند که هم در خط دفاع (جایی که همیشه قدرتمند و با عرضه نشان داده) و هم در خط حمله (جایی که باشگاه و طرفداران دوست دارند حتی از این هم بیشتر بدرخشد) بیشتر از حد انتظار ظاهر شده است. در ۲۶ مارس ۲۰۰۵ سرخیو برای نخستین بار برای تیم ملی اسپانیا مقابل چین به میدان رفت و پیراهن شماره ۱۵ را پوشید. بعد از Juan Acuna او اولین ۱۸ ساله و جوانتیرین بازیکنی بود که پیراهن تیم ملی را برتن کرده. او نخستین جام جهانی خود را با شایستگی و آمادگی تمام پشت سر گذاشت و در این مسابقات بازیکن فیکس و دائمی اسپانیا بود. اما اسپانیا در دور (۸/۱) نهایی توسط فرانسه حذف شد. چرا اینطوریش میکنی حالا افتخارات او: قهرمانی اروپا با تیم زیر ۱۹ سال اسپانیا. انتخاب شدن به عنوان بهترین بازیکن لالیگا در سال ۲۰۰۵ توسط یوفا. قهرمانی لالیگا در سال ۲۰۰۶-۲۰۰۷ به همراه رئال مادرید. زندگی شخصی: یه سگ کوچولو و ناز و خوشگل داره اسمشم ادی هستش (ODI) و سرخیو هم خیلی دوسش داره در زندگی او خانواده و دوستاش از هرچیزی براش مهم ترند و هر فرصتی که پیدا میکنه به سویا برمیگرده تا بتونه اونارو ببینه! سرخیو موهای بلندی داره که جنبه ی تبلیغاتی هم براش داره و گفته که هرگز اونا رو کوتاه نخواهد کرد!(فداش بشم وای فکر کنین سرخیو موهاشو کوتاه کنه) خالکوبیهای متعددی روی بدنش داره که هرکدوم از اونا معنای عمیق و خاصی برای او دارند. برای مثال: در پشت بازوی چپش حروف اول نام پدر و مدرش و عدد ۷ رو که معتقده براش شانس میاره خالکوبی کرده. همینطور حروف اول نام های خواهر و برادرش رو در روی وسط یکی از انگشتان دست چپش خالکوبی کرده! هم چنین خالکوبی ای داره که تاریخ حمله تروریستی به نیویورک و مادرید هستش.. هم تیمیهایش او را به خاطر علاقه زیادی که موسیقی فلامینکو دارد PAJERO و GYPSY صدا می کنند
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 30 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
رکورد انتقال 56 میلیون پوندی کاکا فقط چند روز دوام داشت و با ترانسفر کریستیانو رونالدو مقام دوم گرانقیمت ترین بازیکن فوتبال را بدست آورد. خیلی از فوتبالدوستان بویژه هواداران رئال مادرید علاقه دارند تا بیشتر از بازیکن محبوبشان بدانند. مطلب زیر نگاهی گذرا به زندگی این پسر محجوب، بااخلاق و خوش تکنیک برزیلی است، از آغاز تاکنون... سایت گل- شناسنامه نام کامل: ریکاردو ایزکسون دوس سانتوس لیته ملقب به کاک محل تولد: برازیلیا، ایالت دیستریتو، برزیل تاریخ تولد: 22 آوریل 1982 قد: 86/1 - وزن: 73 پست سازمانی: هافبک تهاجمی، مهاجم کاذب آغاز و خانواده ریکاردو 27 سال پیش در برازیلیا بدنیا آمد. پدرش مهندس عمران بود و پس از وی صاحب پسر دیگری نیز شد که او را رودریگو نام گذارد. لقب کاکا را رودریگو به وی داد. در 18 سالگی حادثه سقوط ناقص از روی تخته پرش استخر برای ریکاردو رخ داد که طی آن دچار شکستگی مهره ستون فقرات شد و این به معنای پایان آرزوی فوتبالیست شدن او بود! اما به گفته خودش عیسی مسیح معجزه کرد و ریکاردو سلامت خود را بدست آورد. از آن زمان رودریگو برادر بزرگتر را کاکا صدا کرد که در زبان پرتغالی به معنی معجزه یا جادوست. هر دو برادر فوتبالیست شدن را نهایت رویاهای کودکی می دیدند. رودریگو پس از حضور در تیم جوانان میلان، هم اکنون در تیم دسته دومی ریمینی ایتالیا بازی می کند و لقب دیاگو را برای خود انتخاب کرده است. ریکی نوجوان که با این اسم بین هم تیمی هایش نامیده می شود از تیم محلی آلفاویل شروع می کند، ریکاردوی 7 ساله با این تیم به فینال بازی های محلی می رسد و خیلی زود توسط استعدادیابان باشگاه مشهور سائوپائولو شناسایی می شود. حرفه ای با سائوپائولو هشت سالگی ریکی خوش یمن بود. او به آکادمی فوتبال سائوپائولو می پیوندد و در کنار تحصیل بصورت کلاسیک فوتبال می آموزد. 7 سال بعد در سن پانزده سالگی نخستین قرارداد حرفه ایش را با سه رنگها – لقب سائوپائولو- می بندد. بلافاصله بهمراه تیم نوجوانان باشگاه قهرمان جام کوپا دو جونویل می شود. از ژانویه 2001 با تیم جوانان سائوپائولو در 27 بازی ظاهر شده و 12 گل به ثمر می رساند. با این درخشش خیلی زود به تیم اول باشگاه راه می یابد و نقشی تعیین کننده پیدا می کند، اوج این طلوع در فینال جام منطقه ای ریو- سائوپائولوست که کاکای جوان بعنوان بازیکن جانشین وارد مسابقه شده و با زدن 2 گل، بازی یک بر صفر باخته به بوتافوگو را تبدیل به پیروزی و قهرمانی تیمش می کند، حالا همه ریکاردوی جوان را می شناسند. در همان فصل 10 گل در 22 بازی انجام داده برای تیم اول باشگاه در کارنامه اش ثبت می شود. حتی حادثه تلخ شکستگی مهره های ستون فقرات نیز نتوانست مسیر سرنوشت ریکی را عوض کند بلکه او را تبدیل به کاکا کرد و در 58 بازی برای سائوپائولو 23 بار گلزنی کرد. کاکای جوان خیلی زود توسط باشگاه های اروپایی رصد شد. درخشش اروپایی با آث میلان کاکا سال 2003 به اروپا رسید. با مبلغ 5/8 میلیون یورو به سرخ و سیاه پوشان میلان پیوست. کمتر از یکماه به تیم اول میلان راه یافت و نخستین بازی در سری A در مقابل آنکونا قرار گرفت که با پیروزی دو بر صفر میلان همراه شد و این آغاز فصلی رویایی برای کاکا بود. در30 بازی، ده گل به ثمر رساند و همراه روسونری ها قهرمان اسکودتو و سوپرجام اروپا شد. آن روزها کاکا وظیفه پشتیبانی از مهاجم اول تیم یعنی آندری شوچنکو را بعهده داشت و با پاس های طلایی بارها باعث گلزنی شوا شد. فینال لیگ قهرمانان اروپا در فصل 5-2004 بدترین خاطره کاکا در میلان بود، جاییکه یاران وی بازی سه هیچ برده را در پنالتی به لیورپول باختند ولی بازهم کاکا بعنوان بهترین هافبک تورنمنت انتخاب شد. سال 2006 با هت تریک های پیاپی برای کاکا همراه بود. 9 آوریل در لیگ ایتالیا مقابل کیوو هت تریک کاکا آغاز شده و در لیگ قهرمانان برابر اندرلخت بلژیک ادامه می یابد. با جدایی شوچنکو در فصل 7-2006 به قصد چلسی، وظیفه کاکا در تیم سنگین تر می شود و بین خط هافبک تا حمله و گلزنی گسترش پیدا می کند. در همان زمان با درخشش در نیمه نهایی لیگ قهرمانان اروپا برابر منچستریونایتد و به ثمر رساندن دو گل حساس برای روسونری، میلان را به فینال رهنمون می کند. و بالاخره وقت انتقام فرا می رسد، 23 می 2007 فینال با لیورپول تکرار می شود. گلی نمی زند ولی پاس گل دوم را برای اینزاگی مهیا می کند و شیرینی قهرمانی اروپا را همراه با انتقامی سخت از قرمزهای آنفیلد می چشد. زیبایی های سال 2007 برای کاکا در 30ام اوت ادامه می یابد، وی بعنوان بهترین بازیکن و فوروارد اروپا انتخاب می شود. 5 اکتبر بهترین بازیکن سال فیفا هم کاکاست و در دوم دسامبر2007 با دریافت بالن د اور – توپ طلای فرانس فوتبال- جلوتر از کریستیانو رونالدو،افتخاراتش را تکمیل می کند. اما فصل 8-2007 برای او با افت محسوسی همراه است و دلیل آن هم بی گمان افت کلی آث میلان است که درگیر پرونده رسوایی تبانی در ایتالیا می شود و کسر امتیاز از این تیم کمر روسونری را می شکند و همین عوامل بر بازی تمام ستاره های تیم از جمله کاکا هم تاثیر می گذارد. در 29 فوریه 2008 قرارداد خود را تا سال 2013 با میلان تمدید می کند ولی ... کارنامه ملی با برزیل اولین بار با تیم ملی جوانان برزیل در جام جهانی جوانان 2001 شرکت می کند ولی توسط غنا در نیمه نهایی شکست می خورند. 31 ژانویه 2002 در بازی دوستانه با بولیوی اولین بازی ملی با تیم اصلی برزیل را تجربه می کند. عضوی از تیم ملی برزیل که قهرمان جام جهانی 2002 می شود، است اما فقط 25 دقیقه بازی به وی می رسد. کاپیتانی تیم ملی زیر 23 سال را که در جام طلایی کونکاکاف شرکت می کند را به کاکا می سپارند. سال 2005 با شرکت در تمام بازی های تیم ملی در جام کنفدراسیون ها می درخشد و همراه طلایی پوشان قهرمان می شود. جام جهانی 2006 برای کاکا خاطره ای تلخ در پی دارد، حذف توسط فرانسه و بازگشت به خانه. سال 2007 بدلیل همزمانی جام کنفدراسیون ها و بازی های میلان در لیگ ایتالیا و لیگ قهرمانان اروپا با تصمیمش برای بازی نکردن برای تیم ملی با انتقادات شدید هواداران برزیلی و حتی حملات رسانه های کشورش و هو شدن توسط تماشاگران هموطن مواجه می شود. سال 2009 با قهرمانی در جام کنفدراسیون ها و دریافت جایزه توپ طلایی و بدست آوردن عنوان بهترین بازیکن تورنمنت، موفقیت ملی جالبی را در کارنامه کاکا به جای می گذارد. حاشیه ها و زندگی شخصی پسر محجوب برزیلی برخلاف بسیاری از ستارگان فوتبال که دارای حاشیه های گاه زشت وناپسندی در زندگی خصوصی هستند، راه کم وبیش سالمی درپیش گرفته است. گفته می شود ده درصد حقوق ماهانه خود را در اختیار کلیسای "رناسر ام کریستو" که سالهاست عضو رسمی آن است قرار می دهد تا خرج امور خیریه شود. البته در مقابل، شایعاتی در مورد انحراف اخلاقی کاکا بویژه با چاپ تصویر عریانی از او در مجله مخصوص همجنس گرایان در برزیل به راه افتاد که با برخورد شدید و شکایت قانونی وی به سرعت این تهمت تکذیب شد. 23 دسامبر 2005 کاکا به جرگه متاهلین می پیوندد و با کارولین چلیکو در سائوپائولو ازدواج می کند. مراسم عروسی او و کارولین 18 ساله در حضور 600 میهمان انجام می شود که معروفترین آنها رونالدو، کافو، آدریانو، باپتیستا و کارلوس آلبرتو پریرا بودند. یادگاری این ازدواج پسر کاکاست که لوکا چلیکو لیته نام دارد که در دهم ژوئن 2008 بدنیا آمده است. اتکا به خداوند و پیروی از مسیح از ویژگی های بارز کاکاست بطوریکه معمولا توصل جستن به عیسی بر روی تی شرت هایی که می پوشد نقش بسته است. اسپانسرهای تبلیغاتی کاکا که درآمد سرشاری را برایش به ارمغان می آورند، آدیداس، ژیلت، ارمنی و دولچه و گابانا هستند که رسما پشتیبانی مالی وی را برعهده دارند. کاکا در سال 2007 توسط مجله تایم جزء صد چهره تاثیرگذار بین مردم جهان انتخاب شد. و سرانجام رئال مادرید کاکا در 13 ژانویه 2009 فرصت داشت تا با امضای قرارداد پیوستن به باشگاه منچسترسیتی به گرانترین فوتبالیست تاریخ مبدل شود. مبلغ این انتقال 100 میلیون پوند بود که با واکنش های گوناگونی روبرو شد. اومبرتو گاندینی رئیس باشگاه میلان اعلام کرد که درصورت توافق کاکا و من سیتی، روسونری مانع این انتقال نمی شود ولی این موضع گیری هواداران میلانی را بسیار خشمگین کرد که حتی باعث تجمعات اعتراض آمیزی در مقابل سان سیرو شد. کاکا اعلام کرد که اگر باشگاه او را نخواهد بفروشد، می ماند و از رویای کاپیتانی میلان در آینده گفت! سرانجام در 19 ژانویه سیلویو برلوسکونی نخست وزیر ایتالیا که مالک باشگاه میلان نیز است بطور رسمی این انتقال را مردود دانست و به ماجرا پایان داد. اما تابستان امسال با انتخاب مجدد فلورنتینو پرس به ریاست باشگاه رئال مادرید، روز سوم ژوئن طی یک اعلام غافگیرانه پیشنهاد 56 میلیون پوندی مادرید به میلان برای کاکا به اطلاع عموم رسید و 48 ساعت بعد تست پزشکی کاکا در اردوی تیم ملی برزیل انجام شد و با یک قرارداد 6 ساله به سپیدپوشان سانتیاگو برنابئو پیوست. رکورد انتقال کاکا فقط چند روز دوام داشت و با ترانسفر 80 میلیون پوندی رونالدو، مقام دوم گرانقیمت ترین بازیکن فوتبال را بدست آورد. بسیاری وی را بدلیل داشتن تکنیک برزیلی و قدرت بدنی اروپایی یکی از کاملترین بازیکنان حال حاضر جهان می دانند و حتی برخی از کارشناسان کاکا را در ردیف بزرگانی همچون پلاتینی، سوکراتس، زیکو و پله قرار می دهند. حال باید به انتظار بنشینیم و شاهد چالش جدید کاکا در تیم رئال مادرید باشیم.
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 11 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
نام:دیگو آرماندو مارادونا تاریخ تولد: 30 اكتبر 1960 محل تولد: ویا فیورتیو،آرژانتین پسرك مظلومی كه جهان را تحت تاثیر قرار داد در آرژانتین چیز هایی وجود دارد كه هیچگاه از سكه نمی افتند مانند دسر كارامل محلی آنها و دختران زیبایشان.فوتبال هم یكی دیگر از اینها میباشد،ورزشی كه مدهاست دلخوشی و سرگرمی مردم آرژانتین است و روز به روز به محبوبیت آن اضافه میشود.اما در 30 اكتبر 1960 پسری به دنیا آمد كه علاقه مردم آرژانتین به فوتبال را دو چندان كرد...اسم او را دیگو گذاشتند. در آن زمان حتی به فكر پدر مادرش هم نمیرسید كه این پسر بچه موفرفری با آن نگاه مظلوم بتواند تا این حد دنیا را متوجه خود بكند و در تاریخ ماندگار شود. رفاقت دیگو و توپ! در آمریكای جنوبی یك خصلت مشترك بین همه كودكان وجود دارد و آن این است كه آنها قبل از اینكه به مدرسه بروند و با همسالان خود دوست شوند با توپ فوتبال آشنا میشوند.دیگو خیلی كوچك بود كه در كوچه پس كوچه های ویافیورتیو با توپ چهل تكه اش به این طرف و آن طرف میپرید!او به خاطر فیزیك بدنی اش همیشه با پسر های بزرگ تر از خودش فوتبال بازی میكرد و به واقع از آنها برتر بود! تا اینكه توجه سرمربی تیم جوانان آرژانتینیوس جونیورز،فرانسیس كورنخو، را به خود جلب كرد!این مربی به توانایی های دیگو شك نداشت اما مطمئن نبود كه او بتواند با افرادی بزرگ تر از خودش به راحتی كنار بیاید و ابتدا از پذیرفتن او خودداری كرد اما اصرار های دیگو سرانجام نتیجه داد و مربی در مقابل این چپ پای كوچك نرم شد.دیگو خیلی سریع فوق ستاره تیم شد و در 136 بازی به هیچ وجه طعم شكست را نچشید تا اینكه برای تیم بزرگسالان جونیورز فرا خوانده شد و در 20 اكتبر 1977 در لیگ دسته اول پای به میدان گذاشت و به مصاف ریورپلات رفت و هرچند 2-1طعم شكست را چشید اما آن آغازی بود بر دوران طلایی فوتبال او.بعد از آن مورد توجه بوكا جونیورز قرار گرفت و پایش به اروپا گشوده شد وتیمهای بارسلونا،ناپولی و سویا تیم هایی بودند كه شاهد تكنیك بی نظیر و پای چپ جادویی اش بودند. ستیزه جو از ابتدا دیگو برای تیم ملی آرژانتین بازی هایی به یاد ماندنی انجام داد و هرچند كه بعد از باتیستوتا با 34 گل زده در 91 بازی به عنوان دومین گلزن آرژانتین شناخته میشود ولی تاثیر او در تیم به حدی بود كه فدراسیون فوتبال آرژانتین پیراهن شماره 10 این تیم را بازنشسته اعلام كرد.(هرچند بعد ها با مخالفت فیفا مجبور به لغو این تصمیم شد). عشق و علاقه آرژانتینی ها به او از 13 آپریل 1977 آغاز شد.در آن روز مارادونا برای اولین بار پیراهن تیم كشورش را پوشید و در یك بازی دوستانه به مصاف تیمی منتخب از ستارگان لیگ آرژانتین رفت.بازی خوب او باعث شد تا سزار لوییس منوتی نتواند از او چشم پوشی كند و از او برای حضور در مرحله نهایی جام جهانی 1978 دعوت كرد.آرژانتین در آن مسابقات قهرمان شد اما بدون مارادونا و منوتی ترجیح داد تا او را بر روی نیمكت بنشاند! حضور در جام جهانی هرچند كه به او بازی نرسید اما یك تجربه خوب برای دیگو بود و تابستان همان سال او به همراه تیم جوانان آرژانتین فاتح رقابت های جهانی جوانان در ژاپن شد.دیگو سالها بعد راجع به آن روز گفت"تا آن زمان حضور بر روی چمن برایم فقط حكم یك تفریخ را داشت و به هیچ وجه حس نمیكردم كه در یك مسابقه فوتبال ممكن است به بازیكن تا این حد فشار بیاید.بعد از آن هم هیچگاه آنقدر تحت فشار قرار نگرفتم،البته به جز مواقعی كه دخترم از من خواسته ای دارد!" اما او مردی پر حاشیه بود و بارها حضور در دادگاه را تجربه كرد.ابتدا به خاطر شلیك كردن به یك خبرنگار با تفنگ بادی و بعد هم به خاطر به ناسزا گرفتن پاپ در یك برنامه تلویزیونی! در بیرون میدان دشمنان زیادی داشت كه در پایان حریف آنها نشد و دیگو را از پای در آوردند.اما در زمین فوتبال بی رقیب بود. بی دلیل نیست كه میشل پلاتینی اسطوره فوتبال فرانسه راجع به او میگوید"كاری را كه من با توپ فوتبال هم قادر به انجامش نیستم او با یك پرتغال به راحتی انجام میدهد" دیگو و جام های جهانی در جام جهانی 1982 او نتوانست آن كیفیت همیشگی اش را به نمایش بگذارد.آرژانتین بازی افتتاحیه جام را از بلژیك باخت و بعد از آن مجارستان و السالوادور را از پیش رو برداشت.دیگو دو گل در مقابل مجارستان به ثمر رساند اما نتوانست اینكار را در برابر ایتالیا و برزیل تكرار كند و آرژانتین در مرحله دوم از دور رقابت ها كنار رفت. اما در مكزیكو 1986 او بسیار خوش درخشید.5 گل او-یكی به ایتالیا و دو جفت به انگلیس و بلژیك- تیم كارلوس بیلاردو را به فینال رقابت ها رساند و با پیروزی 3-2 آرژانتین برابر آلمان غربی قهرمان جهان شد و خود را به عنوان بزرگترین فوتبالیستی كه ناكنون پای به چمن فوتبال گذاشته به جهانیان معرفی كرد. 4 سال بعد بازی ها در ایتالیا برگزارشد.دیگو 7 سال را به همراه ناپولی گذرانده بود و با آن تیم دو بار قهرمان باشگاه های ایتالیا و یك بار هم قهرمان جام یوفا شده بود ولی آن تورنمنت برای دیگو شرایط متفاوت تری داشت و او قبل از شروع بازی ها از ناحیه زانو مصدوم شد اما با اتكا به قدرت بدنی اش و علیرغم آن مصدومیت پای به زمین گذاشت و آرژانتین را از سد برزیل،یوگشلاوی و ایتالیا گذراند اما در فینال و در مقابل پنالتی آندریاس برمه كاری از دستش بر نمی آمد و آرژانتین به نایب قهرمانی قناعت كرد. اما آخرین پرده از حضور مارادونا در جام جهانی،تاریك ترین آنها نیز بود.مسابقات در آمریكا برگزار میشد و مارادونا در دو بازی ابتدایی در مقابل یونان و نیجریه حضور داشت اما كمیته مسابقات اعلام كرد كه آزمایش دوپینگ او مثبت است و او از ادامه همراهی تیم ملی آرژانتین محروم شد.هم تیمی های او هم نتوانستند در غیابش كاری از پیش ببرند و آرژانتین از مرحله دوم فراتر نرفت. بعد از آن دیگو سالهای سختی را گذراند و در حالی كه گرفتار اعتیاد بود به كوبا رفت تا با كمك دوست صمیمی اش فیدل كاسترو اعتیاد را ترك كند و تا حد زیادی هم در این راه موفق بود.بازی خداحافظی او در 10 نوامبر 2001 با شكوه هرچه تمام تر در استادیوم لا بومبونرا (استادیوم خانگی بوكا جونیورز) برگزار شد و او در قالب تیم ملی آرژانتین به مصاف تیمی متشكل از ستارگان هم دوره اش رفت و بدین ترتیب آرژانتین با پسرك طلایی اش وداع كرد! ü سوابق بازیگری v 91 بازی ملی و 34 گل v حضور در جام جهانی 1982 اسپانیا v قهرمانی در جام جهانی 1986 مكزیك v انتخاب به عنوان بهترین بازیكن جام جهانی 1986 مكزیك v نایب قهرمانی در جام جهانی 1990 ایتالیا v حضور در جام حهانی 1994 آمریكا v 1976-1981 آرژانتینیوس جونیورز (166 بازی و 116 گل) v 1981-1982و1995-1997 بوكا جونیورز(71 بازی و 35 گل) v 1982-1984 بارسلونا (58 بازی و 38 گل) v 1984-1991 ناپولی (259 بازی و 115 گل) v 1992-1993 سویا (29 بازی و 7 گل) v 1993-1994 Newell's old boys (5 بازی بدون گل زده) v قهرمان آرژانتین 1981 v قهرمان ایتالیا 1987 و 1990 v جام حذفی ایتالیا 1987 v جام یوفا 1989 ü سوابق مربیگری v 1994 ماندیو كورینتیاتس v 1995 ریسینگ كلاب آویاندا
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 33 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
زندگینامه: رونالدینیو (1980-) ورزش > فوتبال- همشهری آنلاین: رونالدو دو آسیس موریرا در تاریخ 21 مارس 1980 در پورتو آلگره برزیل به دنیا آمد. باشگاه رونالدینیو دوران نوجوانی را در برزیل و باشگاه گرمیو پورتو آلگره سپری کرد. به دلیل اقامت در سوئیس، جایی که برادرش که نه سال از خودش بزرگ‌تر بود در یک تیم حرفه‌ای بازی می‌کرد، در تیم زیر 14 سال سیون به بازی مشغول شد و در سال 1993 با کسب چند عنوان قهرمانی آنجا را ترک کرد. فعالیت حرفه‌ای او در سال 1997 در باشگاه گرمیو در لیگ دسته اول برزیل آغاز شد. وی در سال 2001 به تیم پاری سن ژرمن فرانسه پیوست. از آنجا نیز در سال 2003 با مبلغی د رحدود 32250000 یورو راهی تیم نامدار بارسلونا در اسپانیا شد. بارسا در فصل 05/2004 با نمایش درخشان رونالدینیو قهرمانی لالیگا را به دست آورد. در اول سپتامبر سال 2005 معلوم شد که رونالدینو،‌ قراردادش را که تا سال 2008 اعتبار داشت، با افزایش حقوق، پیش از موعد تا سال 2010 تمدید کرده است. رونالدینیو در 28 نوامبر سال 2005 به عنوان مرد سال فوتبال اروپا انتخاب شد. او این عنوان را با پشت سر گذاشتن دو هافبک انگلیسی، فرانک لمپارد و استیون جرارد به دست آورد. بدین ترتیب رونالدینیو جای آندری شوچنکو را گرفت که سال قبل از آن مرد سال اروپا شده بود. رونالدینیو در 19 دسامبر سال 2005 برای دومین مرتبه پیاپی به عنوان برترین فوتبالیست جهان برگزیده شد. او با فاصله زیادنسبت به فرانک لمپارد و ساموئل اتوئو صاحب این عنوان شد. پیش از او تنها دو بازیکن موفق شده بودند که این مقام را بیش از یک بار به دست آورند: زین‌الدین زیدان و رونالدو. دستمزد سالیانه رونالدینیو در بارسلونا بالغ بر 15 میلیون یورو و با احتساب مزایای جنبی آن در حدود 23 میلیون یورو می‌شد. بدین ترتیب وی در سال‌های 2006 و 2007 پردآمدترین فوتبالیست دنیا محسوب می‌شد. رونالدینیو با پیراهن بارسلونا 250 بازی رسمی انجام داد و 110 گل نیز به ثمر رساند. اما پس از ضعیف شدن عملکردش، رهبران باشگاه اعلام کردند که حاضرند او را با مبلغ 20 میلیون یورو بفروشند. بعد از این که مربی جدید بارسا، جوزپ گواردیولا اظهار کرد که رونالدینیو در فصل جدید عضوی از تیمش نخواهد بود، وی در آگوست سال 2008 با 25 میلیون یورو راهی ایتالیا و باشگاه آ. ث. میلان شد. رقم دستمزد سالیانه وی در میلان نیز بالغ بر 5/6 میلیون یورو می‌باشد. بنا بر تحقیق مجله فرانسوی فرانس فوتبال، درآمد سالیانه وی به همراه درآمد حاصل از تبلیغات بالغ بر 6/19 میلیون یورو بوده و بدین ترتیب سومین فوتبالیست پردرآمد دنیا می‌باشد. تیم ملی رونالدینیو در سال 1997 به همراه تیم ملی زیر 17 سال برزیل قهرمان جهان شد. وی در 26 ژوئن 1999اولین بازی ملی خود در تیم بزرگسالان را در مقابل لتونی انجام داد. اولین گل او برای تیم ملی در دومین بازی‌اش در 30 ژوئن 1999 در مقابل ونزوئلا زده شد. او در ژوئیه 1999 با برزیل قهرمان جام ملت‌های آمریکای جنوبی موسوم به کوپا آمه‌ریکا شد و در آکوست همان سال در جام کنفدراسیون‌ها به مقام نایب قهرمانی رسید. رونالدینیو در جام جهانی 2002 تبدیل به یک فوق ستاره شد: او با تیم ملی برزیل در فینال جام جهانی در مقابل تیم آلمان به برتری رسیده و قهرمان جهان شد. گل او در مرحله بک چهارم نهایی این جام در 21 ژوئن 2002 در مقابل انگلیس از یاد فوتبال‌دوستان نخواهد رفت، گلی که با یک ضربه مستقیم ایستگاهی از مسافتی دور از بالای سر دیوید سیمن، گلر انگلیس که از دروازه‌اش فاصله زیادی گرفته بود، به تور دروازه انگلیس نشست و منجر به پیروزی 2 بر 1 برزیل شد. در سال 2005، رونالدینیو به همراه تیم ملی برزیل قهرمان جام کنفدراسیون‌ها شد. آنها در دیدار فینال در 29 ژوئن،‌ 4 بر 1 آرژانتین را در هم کوبیدند و رونالدینیو نیز با زدن یک گل در این پیروزی سهیم شد. در جام جهانی 2006، او و تیم ملی برزیل عملکرد ضعیفی داشتند و در مرحله یک چهارم نهایی در مقابل فرانسه که بعدا فینالیست آن جام شد، شکست خورده و از دور رقابت‌ها حذف شدند. رونالدینیو در دو المپیک 2000 و 2008 نیز شرکت داشت و سه گل هم به ثمر رساند. در سال 2000 در مرحله یک چهارم نهایی در مقابل تیم ملی کامرون که بعدا قهرمان آن رقابت‌ها شد، شکست خورد و در سال 2008 مقام سومی و مدال برنز المپیک را به دست آورد. در این سال نیز برزیل با شکست از آرژانتین حذف شد که در این رقابت‌ها به مقام قهرمانی رسید. رونالدینیو به دلیل حضور اندکش در بازی‌های میلان برای جام کنفدراسیون‌های سال 2009 به تیم ملی فراخوانده نشد. عناوین و افتخارات تیم ملی قهرمانی در جام جهانی زیر 17 سال: 1997 قهرمانی در کوپا آمه ریکا: 1999 قهرمانی در جام جهانی: 2002 قهرمانی در جام کنفدراسیون‌ها: 2005 باشگاه قهرمانی در جام یوفا اینترتوتو: 2001 قهرمانی در سوپرجام اسپانیا: 2005، 2006 قهرمانی در لیگ اسپانیا: 2005، 2006 قهرمانی در لیگ قهرمانان اروپا: 2006 افتخارات شخصی بهترین بازیکن جام جهانی زیر 17 سال: 1997 بهترین بازیکن جام کنفدراسیون‌ها: 1999 فوتبالیست سال جهان: 2004، 2005 فوتبالیست سال اروپا: 2004 آقای گل جام کنفدراسیون‌ها: 1999 آقای گل مقدماتی المپیک: 2000 مهاجم سال جایزه فوتبال یوفا: 2005 بازیکن سال جایزه فوتبال یوفا: 2006 مرد سال جهان از سوی مجله "ورد ساکر": 2004، 2005
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 19 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
زندگینامه: پله (1940-) ورزش > فوتبال- همشهری آنلاین: ادسون آرانتس دوناسیمنتو (Edison Arantes do Nascimento) ملقب به پله در سال 1940 در ترس کوراکوس برزیل به دنیا آمد پدرش یک فوتبالیست آماتور بود و ادسون کوچک در 11سالگی توسط والد ماردی برتو یکی از مربیان استعدادیاب برزیل کشف شد. وی در 15 سالگی به باشگاه سانتوس پیوست و در سپتامبر 1956 نخستین بازی خود را مقابل کورینتیانس به انجام رساند و اولین گل خود را در دروازه این تیم جای داد. پله در دوران بازی‌گری خود سه جام جهانی را کسب کرد و رکوردهای بسیاری را شکست؛ از جمله اولین بازیکنی که ۱۰۰۰ گل به ثمر رساند. از القاب دیگر او «او ری» (شاه) و «پرولا نگرا» (مروارید سیاه) است. از او به عنوان بزرگ‌ترین فوتبالیست تاریخ جهان یاد می‌شود. برزیل در جام جهانی 1970 با حضور پله، کارلوس آلبرتو، توستائو، جرزینهو، ریوه لینو و ... پس از غلبه بر انگلیس مدافع عنوان قهرمانی شکست ناپذیر می‌نمود و ایتالیا هم موفق شد با درخشش ریوا، سینا، ماتزولا و فاکتی تا نیمه نهایی پیش رود. در دیدار پایانی، پله با ضربه سری دیدنی گل اول برزیل را زد و با هنرمندی تمام کنترل میانه میدان را در دست گرفت تا پایه گذار پیروزی تاریخی 4-1 تیمش بر ایتالیا و تصاحب همیشگی جام ژوله ریمه شود. وی مهارت کامل بازی با هر دو پا را داشت. تمام‌کننده‌ای قهار بود، دریبل‌زنی بی‌نظیر و پاسوری به یاد ماندنی. او حتی – به عنوان یک فوروارد – تکل‌زن قهاری نیز بود. سرعت و قدرت شوت او از مهمترین ویژگی‌هایش بود. او در دوران حرفه‌ای خود سه جام جهانی را کسب کرد و ۱۲۸۱ گل به ثمر رساند. او تمام دوران فوتبال خود را در باشگاه برزیلی سانتوس بازی کرد و تنها در سال‌های آخر به آمریکا رفت تا برای کاسموس بازی کند. پس از 17 سال حضور در سانتوس، پله در سال 1975 راهی نیویورک شد و 3 فصل در تیم کاسموس بازی کرد و در طی 64 دیدار برای این تیم 37 گل به ثمر رساند. پله بعد از بازنشستگی در سال ۱۹۷۷ به عنوان شخصیتی ورزشی فعالیت کرد و مدتی وزیر ورزش برزیل بود. مهمترین افتخارات پله: برترین ورزشکار قرن بیستم به انتخاب کمیته بین المللی المپیک بهترین بازیکن جام جهانی 1970 مرد سال فوتبال آمریکای جنوبی 1973 قهرمان جام جهانی 1958، 1962 و 1970 قهرمان جام بین قاره‌ای با سانتوس 1962 و 1963 رکورددار گلزنی در بازی‌های رسمی با 1281 گل 92 بازی ملی، 77 گل حضور در جام جهانی: 4 دوره (1958، 1962، 1966 و 1970) - 14 بازی، 12 گل
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 19 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
زندگینامه: وین رونی (1985-) ورزش > فوتبال- همشهری آنلاین: وین رونی سال 1985 در شهر لیورپول انگلستان به دنیا آمد. شهرت او وقتی به عنوان یک بازیکن جوان در جهان بیشتر شد که بازی‌های خیره کننده‌ای برای انگلستان در جام ملت‌های اروپا در سال 2004 در پرتغال به نمایش گذاشت. وین رونی در ابتدای فوتبال خود در تیم دسته اولی اورتون بازی می‌کرد و طی بازی‌های خوب و عالی، مربی وقت تیم ملی انگلستان تصمیم به حضور وی در تیم ملی کشورش گرفت. بازی‌های فوق‌العاده خوب او باعٍث شد تا سر الکس فرگوسن خواهان او شود مبلغی را که باشگاه منچستر یونایتد به رونی پیشنهاد کرد بالغ بر30 میلیون پوند بود تا او یکی از گرانترین بازیکنان جوان جهان شود. رونی اولین بازی‌اش را برای منچستر یونایتد در فصل 2002-2003 انجام داد و بعد از گذشت 9 بازی در مقابل حریف قدرتمند منچستر یعنی آرسنال توانست گلزنی کند. به زودی استعداد وین رونی در سطح بین‌المللی آشکار شد و او در فوریه ۲۰۰۳ جوانترین بازیکن تیم ملی فوتبال شد، زمانیکه به عنوان بازیکن ذخیره در بازی مقابل استرالیا در آپتون پارک به میدان آمد. او همچنین جوانترین بازیکنی شد که برای کشورش در بازی با مقدونیه در ۱۷ سالگی و در سپتامبر ۲۰۰۳ گل زد. او در چهار مسابقه مقابل سوییس و کرواسی ۴ گل به ثمر رساند، از جمله گل زیبایی از فاصله ۲۵ یاردی (۲۲ و نیم متری) به کرواسی زد. وی در یک نظرسنجی به عنوان زشت‌ترین بازیکن دنیا انتخاب شده است.
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 8 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
ورزش > فوتبال- همشهری آنلاین: زین الدین زیدان در 23 ژوئن سال 1972 در مارسی فرانسه به دنیا آمد. پدر و مادر او یک زوج مهاجر الجزایری و مسلمان بودند و آنها در یک منطقه مهاجرنشین فرانسه به نام کاستیل زندگی می‌کردند. از خیابان‌های مارسی او خیلی زود جذب باشگاه یواس سن هنری شد و بعد از گذراندن دوره‌ای در آکادمی المپیک توسط ژان وارود برای بازی در باشگاه کن انتخاب شد. به علت استعداد فوق العاده، زیدان در کن ماندنی شد و 61 بازی در لیگ فرانسه برای این تیم انجام داد. در سال 1992 به بوردو رفت و دوران موفقیت او در این تیم آغاز شد و هواداران بوردو به او لقب زیزو دادند. پس از 2 سال او به تیم ملی دعوت شد و در 17 آگوست 1994 در برابر جمهوری چک اولین بازی ملی خود را انجام داد. او در دقیقه 63 هنگامی که فرانسه 2 بر صفر عقب بود وارد زمین شد و با به ثمررساندن 2 گل بازی را به تساوی کشاند. زیدان چون ملیت فرانسوی الجزایری داشت می‌توانست برای الجزایر هم بازی کند، اما عبدالحمید کرمالی مربی الجزایر او را به تیم ملی دعوت نکرد. وی معتقد بود زیدان بازیکن سریعی نیست و زیزو فرانسه را برگزید. امه ژاکه به او اعتماد کرد و در جام ملت‌های اروپا در سال 1996 پیراهن شماره 10 تیم ملی را به وی داد و با وجود او و ژورکایف روی نام کانتونا و ژینولا خط قرمز کشید. در جام ملت‌ها، فرانسه در نیمه نهایی و در ضربات پنالتی مغلوب جمهوری چک شد و حذف شد. پس از این رقابت‌ها‌، زیدان به تورین رفت تا در یوونتوس بازی کند. یوونتوس در 2 فصل پیاپی به فینال جام باشگاه‌های اروپا رسید ولی در هر دو دوره مغلوب شد. سال 1998 فرانسه که میزبان جام جهانی بود انتظار قهرمانی را می کشید. در جام جهانی زیدان و فرانسه دو بازی اول را به راحتی پشت سر گذاشتند، البته زیزو در بازی مقابل عربستان در دقیقه 70 اخراج شد. تیم هماهنگ ژاکه موفق شد از سد ایتالیا و کرواسی بگذرد تا فرانسه به دیدار نهایی برسد و زین الدین زیدان در رویایی‌ترین شب زندگیش با 2 گلی که با ضربه سر وارد دروازه برزیل کرد تبدیل به اسطوره جدید فوتبال این کشور شود. سال 1998 با کسب عنوان‌های مرد سال اروپا و جهان برای زیدان به پایان رسید. در حد فاصل 2001-1999هر چند در یوونتوس عنوانی نصیب زیدان نشد ولی زیدان همراه با فرانسه به مقام قهرمانی جام ملت های اروپا رسید. جامی که تحت تأثیر هنرنمایی های وی بود و عنوان مرد سال جهان را برایش به ارمغان آورد. در سال 2001 زیدان یوونتوس را ترک کرد و با قراردادی راهی رئال مادرید شد. در رئال، زیدان پس از چندی رهبری میانه میدان را به دست گرفت و تمامی ستارگان این تیم از جمله فیگو، رائول، کارلوس و ... را تحت تأثیر قرار داد و موجبات قهرمانی این تیم در جام باشگاه‌های اروپا در فصل 02-2001 را فراهم کرد. در دیدار پایانی در گلاسکو زیدان یک گل استثنایی به بایرلورکوزن زد تا رئال برای نهمین بار قهرمان اروپا شود. اما روزهای تیره فرا رسید، در حالیکه فرانسه یکی از شانس‌های اصلی قهرمانی جام جهانی 2002 محسوب می‌شد، پیش از شروع جام، زیدان را از دست داد و بازگشت زیزو در دیدار آخر گروهی با دانمارک هم چاره ساز نشد و مدافع عنوان قهرمانی در دور اول رقابت‌ها با جام وداع کرد. پس از جام جهانی زیدان بار دیگر باعث موفقیت رئال شد و با این تیم به مقام قهرمانی جام بین‌قاره ای و لیگ اسپانیا دست‌یافت. همچنین به تیم فرانسه کمک کرد تا با هشت پیروزی پیاپی به دور نهایی یورو 2004 صعود نماید. در دسامبر 2003 او برای سومین بار عنوان مرد سال فوتبال جهان را مال خود کرد. هر چند یورو 2004 با درخشش زیزو برای فرانسوی‌ها خیلی خوب آغاز شد ولی آنها در دیدار یک چهارم نهایی برابر یونان شکست خوردند و حذف شدند. پس از این ناکامی زیدان از تیم ملی کناره گیری کرد ولی به علت کسب نتایج ضعیف تیم فرانسه در مسابقه‌های مقدماتی جام جهانی 2006 و فشار مطبوعات، مردم و حتی درخواست ژاک شیراک،رئیس جمهور فرانسه، به تیم ملی بازگشت و باعث صعود فرانسه به جام جهانی شد. اوضاع رئال مادرید پرستاره خیلی خوب نبود و زیدان اعلام کرد پس از جام جهانی برای همیشه با فوتبال وداع خواهد کرد. جام جهانی 2006 در حالی آغاز شد که کارشناسان شانس چندانی برای فرنسه قائل نبودند ولی با حذف اسپانیا به مرحله یک چهارم نهایی صعود کردند و پس از 8 سال یک بار دیگر مقابل برزیل قرار گرفتند. این بار برزیل مدافع عنوان قهرمانی و شانس اول فتح جام به شمار می‌رفت ولی زیدان در شب رویایی دیگری چنان ستارگان این تیم را مقهور هنرنمایی استثنایی خود کرد که فرانسه را مستحق پیروزی کرد و باعث پیروزی یک بر صفر تیمش شد. شکست پرتغال بار دیگر آنها را به دیدار نهایی رهنمون کرد جایی که ایتالیا آماده بود انتقام فینال یورو 2000 را از زیدان بگیرد. در حالیکه 7 دقیقه تا پایان وقت اضافه دوم و ضیافت پنالتی‌ها مانده بود، تحریکات ماتراتزی مدافع تیم ایتالیا باعث عکس‌العمل زیدان و در نتیجه اخراج وی و از دست رفتن قهرمانی تیم فرانسه شد. هر چند فرانسوی‌ها کسب مقام دوم جهان را هم مدیون درخشش ستاره خود بودند. زیدان این چنین با دنیای فوتبال خداحافظی کرد و تبدیل به یکی از چند اسطوره بی دلیل تاریخ فوتبال شد.
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 30 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
زندگینامه: دیوید بکهام (1975 -) ورزش > فوتبال- همشهری آنلاین: دیوید رابرت جوزف بکهام (David Robert Joseph Beckham) در سال 1975 در لندن پایتخت انگلستان به دنیا آمد. ادوارد آلن بکهام، پدر و ساندرا جورجینا مادر دیوید بکهام هستند. همسر او ویکتوریا آدامز یک هنرمند انگلیسی است. او چهار فرزند به نام‌های بروکلین، رومیو، کروز و هارپر دارد. دیوید بکهام فوتبال حرفه‌ای خود را از جوانان منچستریونایتد آغاز کرد و چند ماه پس از حضور در تیم جوانان منچستریونایتد وی برای بازی در جام اتحادیه انگلیس به تیم بزرگسالان دعوت شده بود. هر چند در اولین حضورش در تیم بزرگسالان منچستر یوناتید نیمکت نشین بود ولی دو سال و نیم بعد به همراه تیم بزرگسالان برای نخستین‌بار حضور در لیگ برتر را تجربه کرد. فصل ۹۶/۱۹۹۵ اولین حضور بکهام در لیگ برتر بود. سرانجام دیوید بکهام دوم آوریل ۱۹۹۵ اولین بازی‌اش را در لیگ برتر مقابل لیدز یونایتد تجربه کرد و در واقع فصل ۹۶- ۹۵ آغازی بود بر درخشش این بازیکن در فوتبال انگلیس. بکهام ابتدا در پست هافبک راست مشغول به بازی شد که سابق بر آن پست آندری کانچلسکیس در منچستر محسوب می‌شد و گلهای زیبای خود را از همین جا آغاز کرد. مخصوصاً گل به یادماندنی‌اش در مرحله نیمه نهایی جام حذفی باشگاه‌های انگلیس در مقابل چلسی و این فصل با قهرمانی در دو جام برای شیاطین سرخ به پایان رسید. فصل ۹۷-۱۹۹۶ دومین فصل حضور وی در لیگ برتر بود. او مشهورترین گل خود را در این فصل و در مقابل تیم ویمبلدون به ثمر رساند و با ضربه‌ای زیبا از وسط زمین دروازه ویمبلدون را در سل هارست پارک باز کرد. بکهام نخستین حضورش در تیم ملی انگلیس را در اول سپتامبر ۱۹۹۶ تجربه کرد و به همراه این تیم به مصاف مولداوی در کیشنف رفت. پیش از آن دیدار، بکهام سابقه بازی در تیم ملی زیر ۲۱ سال انگلیس را در کارنامه خود داشت. بکهام سال ۱۹۹۷ به همراه منچستر به عنوان قهرمانی لیگ برتر انگلیس دست یافت و به عنوان بازیکن برتر انگلیس در این سال برگزیده شد. وی در نخستین بازی فصل ۹۹-۱۹۹۸ منچستر یوناتید برابر لسترسیتی باز هم منجی شیاطین سرخ شد و با گلی زیبا از روی یک ضربه کاشته منچستر را از شکست نجات داد. سال ۱۹۹۹ برای بکهام سالی پر از افتخار بود. قهرمانی در لیگ برتر انگلیس، قهرمانی در جام حذفی و سرانجام قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا کلکسیون افتخارات این بازیکن را کامل کرد. بروکلین فرزند اول دیوید بکهام نیز سال ۱۹۹۹ چشم به جهان گشود و بکهام در این سال طعم پدر شدن را چشید. رئال مادرید: بارسلونا اولین باشگاهی بود که رسماً درخواست خود را مبنی بر تمایلش جهت جذب دیوید بکهام تقدیم منچستر یوناتید کرد اما در این بین تنها یک تیم بود که توانست گوی سبقت را برای جذب این ستاره انگلیسی برباید. در ژوئن سال ۲۰۰۳ دیوید بکهام با عقد یک قرار داد چهار ساله به تیم رئال مادرید قهرمان باشگاه‌های اسپانیا پیوست. منچستر در ابتدای قراردادش با رئال مبلغ ۱۷/۵ میلیون پوند بابت فروش بکهام دریافت کرد که این مبلغ با توجه به حضور بکهام در رقابتهای لیگ قهرمانان و نمایش او در رئال تا ۲۵ میلیون پوند قابل افزایش بود. سرانجام بکهام راهی رئال مادرید شد و جدایی او از منچستر یوناتید خلاء بزرگی در خط میانی این تیم بوجود آورد. سرخپوشان اولترافورد با از دست دادن کاپیتان تیم ملی انگلیس شاید توجه بسیاری از رسانه‌ها و محافل ورزشی را که معطوف به بکهام بود از دست دادند. بکهام طی سال‌های حضورش در منچستر در ۳۹۷ بازی که برای این تیم انجام داد ۸۶ گل به ثمر رساند. شروع کار بکهام در رئال با انتقادات زیادی همراه بود. بسیاری معتقد بودند که او نمی‌تواند در تیم رئال شرایط آرمانی خود را باز یابد و همانند گذشته بازیهای خوبی از خود ارائه دهد. اما این هافبک ارزشمند پاسخ هواداران را به گونه‌ای دیگر داد و در سه بازی مختلفی که برای رئال به میدان رفت دو بار گلزنی کرد. هر چند پس از آن ادعایی بر ارتباط نا مشروع بکهام علاوه بر زندگی خصوصی بر فوتبال او تاثیر زیادی گذاشت فصلی که بکهام به همراه رئال بدون کسب هیچ عنوانی پشت سر گذاشت. لس آنجلس گالکسی: دیوید پس از آمدن فابیو کاپلو به رئال به یک نیمکت نشین تبدیل شد، البته بعدها فابیو کاپلو اذعان کرد که دلیل این نیمکت نشینی‌ها کالدرون مدیر وقت باشگاه رئال مادرید بوده‌است. فصل ۲۰۰۶-۰۷ رئال مادرید به شدت برای قهرمانی می‌جنگید ولی نتایج مطلوبی را کسب نمی‌کرد، در این حال بود که کاپلو با بازی دادن به بکهام و تاثیر بسزای بکهام در بازی‌ها توانست در نهایت به قهرمانی در لالیگا دست یابد. در عین حال بکهام که از این نیمکت نشینی‌ها و بخصوص عدم تمایل باشگاه برای تمدید قرارداد با وی راضی نبود تصمیم جالبی گرفت و او با قرادادی ۵ساله ورقم ۲۵۰ میلیون دلار به تیم گالکسی لس آنجلس پیوست. این قرارداد ۶ماه زودتر از پایان فصل بسته شد ولی بکهام تا آخر فصل در رئال توپ می‌زد. آ.ث.میلان: نیم‌فصل دوم سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ را با توجه به تعطیلات لیگ آمریکا، بصورت قرضی در تیم آث میلان سپری کرد. شماره‌ بکهام ۳۲ بود. او موفق شد با پیراهن میلان ۲ گل به‌ثمر برساند. پاریس سن ژرمن: بکهام در اواخر ژانویه ۲۰۱۳ در تمرینات آرسنال شرکت کرد ولی آرسن ونگر مربی این تیم به جذب او علاقه‌ای نشان نداد. در نهایت باشگاه پاریس سن ژرمن با عقد قراردادی ۵ ماه وی را جذب کرد. وی پس از عقد این قرارداد اعلام کرد که تمامی مبلغ این قرارداد را به یک بنیاد خیریه کودکان اهدا می‌کند. شماره بکهام باز هم 32 است. سابقه ملی: دیوید بکهام یکی از بهترین‌های دنیادر زدن ضربات ازاد محسوب می‌شود و از پاسهای فوق العاده‌ای نیز برخوردار است. او در سال ۱۹۹۹در جام قهرمانان اروپا با تیم منچستر یونایتد مقابل بایرن مونیخ به قهرمانی رسید در این بازی که با نتیجه ۲بر۱ به پایان رسید او دو پاس گل داد و بهترین بازیکن میدان بود. گلن هادل سرمربی وقت تیم ملی انگلیس بکهام را برای حضور در رقابتهای جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه دعوت کرد. او در دو بازی نخست انگلیس نیمکت نشین بود. اما در سومین بازی تیم ملی انگلیس مقابل کلمبیا به میدان رفت و گلی زیبا روی یک ضربه آزاد در این دیدار به ثمر رساند و دیوید بکهام اولین گل ملی خود را برای انگلیس در همین بازی به ثمر رساند. در جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه و دیدار انگلیس و آرژانتین درگیری بکهام با دیگوسیمونه منجر به اخراج این بازیکن شد و شاید همین امر نقشه زیادی در شکست تیم ملی انگلیس در این بازی حیثیتی داشت. اما بکهام همچنان به پیشرفت ادامه داد و درخشش او در سال ۱۹۹۹ وی را در کنار ریوالدو کاندیدای دریافت عنوان بهترین بازیکن اروپا وجهان کرد. در نوامبر سال ۲۰۰۰ پیتر تیلور سرمربی وقت تیم ملی انگلیس بازوبند کاپیتانی را برای اولین بار در بازی دوستانه انگلیس مقابل ایتالیا بر بازوی دیوید بکهام بست. پس از بازنشستگی آلن شیرر و به دنبال او تونی آدامز حالا نوبت به دیوید رسیده بود تا در داخل زمین هدایت بازیکنان تیم ملی انگلیس را بر عهده بگیرید. اسون گوران اریکسون نیز در اولین حضورش به عنوان سرمربی جدید تیم ملی انگلیس در یک بازی دوستانه در استادیوم ویلا پارک به مصاف اسپانیا رفت و سه بر صفر حریف خود را مغلوب کرد. بکهام در رقابتهای مقدماتی جام جهانی ۲۰۰۲ عنوان کاپیتانی خود را در تیم ملی انگلیس حفظ کرد در اه مارس سال ۲۰۰۱ انگلیس در آنفیلد میزبان فنلاند بود و با گل بکهام بود که منجر به پیروزی ۲ بر ۱ انگلیسی‌ها برابر فنلاند شد. کاپیتان تیم ملی انگلیس در بازیهای مقدماتی یورو ۲۰۰۴ هم برای تیم کشورش درخشید و در چهار بازی نخست تیم ملی انگلیس در مرحله مقدماتی رقابتهای یورو ۲۰۰۴ گلزنی کرد. اما بکهام در دیدار جنجالی انگلیس مقابل ترکیه از بازی اخراج شد و به دنبال آن بازی ماه ژوئن مقابل تیم اسلواکی را از دست داد. در پایان آن فصل تمام توجه مطبوعات معطوف به آینده بکهام بود. بازیکنی که مورد توجه رم، میلان، رئال مادرید و بارسلونا قرار گرفته بود و همه این تیم‌ها خواهان جذب او بودند. در تابستان سال ۲۰۰۴ بکهام بازیهای بسیار ضعیفی را در رقابتهایی یورو۲۰۰۴ از خود به نمایش گذاشت و با از دست دادن دو پنالتی حساس موجبات حذف تیم ملی انگلستان را از گردونه این رقابتها فراهم کرد. دیوید بکهام در سال ۲۰۰۶ در جام جهانی المان به همراه تیم انگلستان به مقامی دست نیافت وپس از اتمام جام جهانی و تعویض مربی انگلستان دیگر در تیم انگلستان بازی نمی‌کند. تیم ملی انگلستان با مربیگری استیو مک لارن از صعود به مرحله نهائی یورو ۲۰۰۸ باز ماند تا استیو مک لارن جای خود را به فابیو کاپلو دهد. کاپلو با دعوت دوباره از بکهام بازوبند کاپیتانی را مجدداً به وی داد و در بازی دوستانه مقابل آمریکا طی مراسمی از بکهام بابت صدمین بازی ملی تجلیل شد. و او برای بارچهارم صاحب فرزندی دختر خواهد شد. دیوید بکام می سال 2013 در صفحه فیس‌بوک خود با وجود دریافت پیشنهاد تمدید قرارداد با باشگاه پاری سن ژرمن به مدت یک سال دیگر تصمیم گرفت از دنیای فوتبال خداحافظی کند و به 20 سال حضور خود در مستطیل سبز پایان دهد. عناوین و افتخارات ورزشی: بازیکن جوان سال (1997). بازی در تیم منتخب ستارگان جهان (1998). کاندید بهترین بازیکن سال جهان (1999). بهترین بازیکن سال اروپا (1999). کاندید بهترین بازیکن سال اروپا و جهان (2001). بازیکن سال جهان از نگاه بی بی سی (2001). فتخارات باشگاهی: منچستر یونایتد: قهرمانی لیگ برتر: ۹۶-۱۹۹۵ ، ۹۷-۱۹۹۶ ، ۹۹-۱۹۹۸ ، ۰۰-۱۹۹۹ ، ۰۱-۲۰۰۰ ، ۰۳-۲۰۰۲. قهرمانی جام اتحادیه: ۱۹۹۶ ، ۱۹۹۹. قهرمانی جام باشگاه‌های اروپا : ۹۹-۱۹۹۸. قهرمانی سوپر جام اروپا : ۱۹۹۹. قهرمانی جام بین قاره‌ای : ۱۹۹۹. قهرمانی جام حذفی انگلستان : ۱۹۹۳ ، ۱۹۹۴ ، ۱۹۹۶ ، ۱۹۹۷. قهرمانی با تیم جوانان : ۱۹۹۲. رئال مادرید: قهرمانی لیگ برتر : ۰۷-۲۰۰۶ قهرمانی جام حذفی اسپانیا : ۲۰۰۳
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 13 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
ژاوی تمام دنیای فوتبالی اش را، در نوکمپ پایه گذاری کرده است، هنگامی به بارسا پیوست، که فقط 11 سال داشت. پیشرفت او در تیم واقعا سریع بود، طوری که در سال 98-97، از بارسلونای نوجوانان به بارسا ب پیوست. در بارسا ب، ژاوی یک پایه اصلی تیم گوزالوو بود تا موفق شد با او، لیگ دسته دوم اسپانیا را کسب کند. رویای ژاوی از بچگی، شرکت در اولین بازی برای تیم اصلی بارسلونا بود، در حالی که در سال در تابستان 1998، برابر مایورکا بازی می کرد. او همچنین در مسابقات مهمی در سال 1999 شرکت کرد، که یکی از مهمترین آن ها، بازی قهرمانی در لیگ، تحت نظر لوئیس فانگال، مربی بارسا بود. فصل 2000-1999، یکی از بهترین فصل های هرناندز بود، زیرا با مصدومیت گواردیولا، فضا و میدان بسیاری به ژاوی جوان داده می شد. او در این مسابقات، به عنوان بازی ساز اصلی تیم نامیده می شد که اکنون هم به همین صورت، به کارش ادامه می دهد و یکی از کم نوسان ترین بازیکنان تیم است. با فان گال، ریسکئس، آنتیک و رایکارد، ژاوی همیشه کلیدی ترین بازیکن تیم بوده است و موفق شد، در حالی که فقط 25 سال سن داشت، در 300 امین بازی خویش برای بارسا، پا به میدان بگذارد. ژاوی در یورو 2004 و جام جهانی 2002، درخشش خیره کننده ای داشت. شخصیت ژاوی در بیشتر بازی ها به عنوان بازیساز اصلی تیم نامیده می شود و توانایی این را دارد، که با سری کاملا بالا، تیم را به سمت جلو هدایت کند. در حالی که از تکنیک و توانایی های زیادی هم برخوردار است، همیشه به عنوان یک بازیکن روحیه بخش به تیم و ترکیب شمرده خواهد شد. وی می تواند با سری بالا، پاس های دقیق رو به جلو ارسال کند و تیم و خط میانی را، از زیر فشار بیرون آورد. او همچنین در دفاع کردن هم از توانایی های خاصی برخوردار می باشد. افتخارات 07-2006 سوپرکاپ اسپانیا 06-2005 لیگ قهرمانان اروپا 06-2005 لیگ اسپانیا 06-2005 سوپرکاپ اسپانیا 04-2005 لیگ اسپانیا 99-1998 لیگ اسپانیا فیزیک بدنی نام: ژاوی هرناندز کریوس پست: هافبک محل تولد: ته راسا تاریخ تولد: 25/1/1980 قد: 1 و 70 وزن: 68 کیلوگرم
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 13 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
آندرس اینیستا لوخاین متولد 11 ماه مِی 1984 در فواِنتیلبیای آلباسته ی اسپانیا است.قدش 170 سانتیمتر و پستش پشت فوروارد یا هافبک هجومی است ولی در اغلب قسمت های زمین(از جمله خطوط هافبک) توانایی بازی دارد.12 سال بیشتر نداشت که باشگاه بارسلونا او را که در تیم محلی بالومپیای آلباسته بازی می کرد ، کشف کرد و به کاتالانیا آورد.لوئیس ونگال او را در اولین بازی اش در 29 اکتبر 2002 در یک بازی جام باشگاه های اروپایی در برابر براگا بازی داد.در لالیگای در آن سال 6 بار توانست به میدان برود و گلی نتوانست به ثمر برساند و درخشش چشمگیری نداشت.در فصل 2004-2003 وی 11 بار به میدان رفت که اکثراً به صورت بازیکن تعویضی آن هم در ورزشگاه نیوکمپ بود. در آن فصل اینیستا فقط یک گل به ثمر رساند.اما شروع حرفه ای و فصل موفق آندرس را باید در فصل 2005-2004 بدانیم که وی به عنوان یک بازیکن فیکس از 38 بازی در لالیگا 37 بازی را به میدان رفت که از همه بازیکنان بارسلونا در آن فصل بیشتر بود.در آن فصل وی به عنوان یک بازیکن سازنده گل در گلزنی های ساموئل اتوو و رونالدینهو نقش بسزایی داشت و کمتر ترجیح میداد که در گلزنی برای خود شرکت کند و توانست تنها 2 گل در آن فصل به ثمر برساند.اینیستا رفته رفته به روند موفقیت خود ادامه میداد و بخصوص بازی او در فصل 2006-2005 که ژاوی هرناندز مدت زیادی مصدوم بود بیشتر به چشم می خورد زیرا او به جای ژاوی به میدان رفت و توانست جای او را به خوبی پر کند و به عنوان یک بازیکن کاملاً پخته در هافبک به حساب آید . در 19 ژولای آن سال پیشنهاد هنگفتی با مبلغ 60 میلیون یورویی از سران باشگاه رئال مادرد به وی داده شد ولی اینیستا این پیشنهاد را رد کرد و با بارسلونا تا سال 2014 تمدید کرد.وی در خصوص این پیشنهاد به مطبوعات گفت:(( من می توانم در خصوص این پیشنهاد هر کاری رو انجام بدم ولی دوست دارم که بار دیگر با بارسلونا باشم و آنجا بمانم.وقتی که گفتم می خواهم فوتبالم را با بارسلونا به پایان برسانم با تمام قلب و وجودم این حرف را زدم)). در فصل 2007-2006 وی با انجام 37 بازی در لالیگا توانست 6 گل و با انجام 8 بازی در جام باشگاه های اروپا 2 گل به ثمر برساند. در فصل 2008-2007 آندرس شماره 8 را که قبلاً بر تن ژولی بود را بر تن کرد و همانند سال های پیش یکی از ارکان اصلی بارسا به حساب می آید و پاس های بی نقض او در بازی های زیبای چند سال اخیر بارسلونا بسیار موثر بوده است. اینیستا در تیم ملی اسپانیا اینیستا اولین بار در سال 2001 به تیم زیر 16 اسپانیا دعوت شد و در پیروزی های این تیم در جام ملت های زیر 16 سال اروپا نقش داشت.همچنین در سال بعد نیز در تیم زیر 19 سال اسپانیا بازی کرد و در قهرمانی این تیم در مسابقات جام ملت های زیر 19 سال های اروپا نقش داشت. در سال 2003 آندرس نقش بسزایی را در رسیدن تیم جوانان اسپانیا به فینال جام جهانی جوانان که در امارات برگزار میشد را ایفا کرد که در همان سال نامش در تیم ستاره های جهان فیفا آمد.وی همچنین در جام جهانی 2006 که در آلمان بر گزار میشد حضور داشت. اینیستا و خانواده مادر اینیستا یک پیشخدمت در هتل رامبلا و پدرش یه وکیل بازنشسته است که در انتخاب باشگاه به وی کمک بسیاری کرده است.اینیستا همچنین یک پسردایی به نام خاویر گاستون آلبرتو است که در تیم نوجوانان بارسلونا بازی می کند و هم اکنون 14 ساله است و در پست فوروارد بازی می کند. افتخارت آندرس اینیستا قهرمانی با بارسلونا در فصل 2005-2004 در لالیگا قهرمانی با بارسلونا در فصل 2006-2005 در لالیگا قهرمانی با بارسلونا در فصل 2006-2005 در سوپرجام اسپانیا قهرمانی با بارسلونا در فصل 2006-2005 در جام باشگاه های اروپا قهرمانی با تیم زیر 16 سال اسپانیا در جام ملت های اروپا قهرمانی با تیم زیر 19 سال اسپانیا در جام ملت های اروپا نائب قهرمانى تيم جوانان اسپانيادر جام جهانى جوانان در سال 2003
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 8 شنبه 23 فروردین 1393 نظرات (0)
ژابی آلونسو اولانو (به انگلیسی: Xabi Alonso) (به اسپانیایی: [ˈ(t)ʃaβi aˈlonso oˈlano]) (به باسکی: [ˈʃaβi aˈlons̺o oˈlano]) بازیکن فوتبال اهل اسپانیا و متولد ۲۵ نوامبر ۱۹۸۱ (۳۰ ساله) است. وی در تیم باشگاهی رئال مادرید نقش هافبک را ایفا می کند. او به خوبی می تواند از فوتبالیست ها عبور کند و به عنوان بهترین رهگذران توپ در جهان انتخاب شده است. نام خانوادگی وی یعنی آلونسو اولانو، یک نام خانوادگی باسکی است.او در سال های گذشته به عنوان بهترین هافبک دفاعی جهان انتخاب شده است. ژابی آلونسو در فینال یورو ۲۰۱۲ ژابی آلونسو فوتبال را از رئال سوسیداد، تیم اصلی منطقه ی خانه اش Gipuzkoa آغاز کرد. او پس از یک فصل بازی در باشگاه ایبار (Eibar) به صورت قرضی، به رئال سوسیداد بازگشت که پس از آن مدیر جان توشاک، ژابی آلونسو را به عناون کاپیتان تیم منصوب کرد. آلونسو در نقش کاپیتانی موفق شد و در رئال سوسیداد در فصل ۲۰۰۳ - ۲۰۰۲ به مقام دوم لالیگا نائل آمد. آلونسو در ماه اوت سال ۲۰۰۴، با پیشنهاد ۱۰٫۵ میلیون پوند به باشگاه لیورپول پیوست. او در فصل اولش با لیورپول، لیگ قهرمانان اروپا را به دست آورد و در فینال این جام، یک گل به ثمر رساند. فصل بعد نیز با لیورپول فاتح جام FA و انجمن سپر FA شد. سرانجام آلونسو با پیشنهاد ۳۰ میلیون پوند به باشگاه رئال مادرید پیوست. وی در جام های بین المللی معتبری مانند یورو ۲۰۰۴، جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان، یورو ۲۰۰۸، جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی و یورو ۲۰۱۲ برای تیم ملی اسپانیا بازی کرد. آلونسو اولین بازی ملی اش را در آوریل ۲۰۰۳ در پیروزی ۰–۴ اسپانیا در برابر اکوادور انجام داد و تا به حال با اسپانیا، قهرمان یورو ۲۰۰۸، جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی و یورو ۲۰۱۲ شده است. در ۲۳ ژوئن ۲۰۱۲، آلونسو در یورو ۲۰۱۲ در مرحله ی یک چهارم نهایی، صدمین بازی ملی اش را انجام داد و دو گل به فرانسه زد و بهترین بازیکن میدان شناخته شد و صدمین بازی ملی اش را جشن گرفت.به او لقب مهندس را داده اند و در رئال مادرید میانه دار زمین است. افتخارات: بهترین اسپانیایی سال : ۲۰۰۳ بهترین گل ماه لیگر برتر : نوامبر ۲۰۰۴ FIFA / FIFPro جهانی XI (2): 2011، 2012 بهترین بازیکن خط میانی لالیگا : ۲۰۱۲ در تیم برتر یوفا یورو : ۲۰۱۲ مدال طلا شایستگی از نظام سلطنتی اسپورتینگ : ۲۰۱۲ بهترین هافبک دفاعی جهان در سال های ۲۰۱۱ - ۱۲ - ۱۳
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 15 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)
در 9 سمپتامبر ۱۹۸۵در کرواسی متولد شد تاکنون در تیمهای دیناموزاگرب -زرینسکی موستار -، اینتر زاپاریسک -و تاتنهام بازی کردهاست و ۴۴ بازی ملی هم برای تیم ملی کرواسی انجام دادهاست. او که لقب " کرویف بالکان " را به خود اختصاص داده ، از نظر سبک بازی و شکل ظاهری (به خصوص بینی کشیده و موهای بلوندش ) به جوانی های کرویف شباهت دارد (26 ساله ، 1.70 سانتی متر) ، بازیسازی است که کلاس خاص خودش را دارد . همیشه سعی می کند که به بهترین شکل هم تیمی هایش را ببیند و برایشان بازی بسازد . از آن دست از بازیکنان تکنیکی است که هواداران حاضرند برای دیدن بازیش بلیط استادیوم را بخرد . هافبکی است که با هوش و نبوغش ، میانه زمین را تسلط کند . در حقیقت هر بار که توپ به او می رسد ، می توان انتظار یک اتفاق را داشت . البته شم گلزنیش خوب نیست اما دید و آمار پاس گلش نسبت به بازیکنی که 26 ساله است و در اوج دوران فوتبالش بسر می برد ، عالی به نظر می رسد . جیمی ردنپ ، کاپیتان سابق اسپئرز او را این گونه توصیف می کند :" او مثل یک غول تمرین می کند و هرگز شکایت نمی کند . با توپ یا بدون توپ درون زمین کار می کند و می تواند با یک حرکت کوچک ، مدافع مقابلش را محو کند شروعش آسان نبود . خانواده اش در گیر و دار جنگ در دهه 90 به کرواسی رفتند . پدر بزرگش توسط سربازان صربستانی به قتل رسید . او در هتل آدریاتیک در شهر زادار زندگی کرد ، شهری که مودریچ در آن تصمیم گرفت فوتبالش را شروع کند و حتی وقتی که اطرافیانش به زاتون ابراواکی رفتند ، او در آن جا باقی ماند . مودریچ آن دوران را به یاد می آورد :" دوستانمان پیش از اتمام جنگ به خانه هایشان بر می گشتند و فکر می کردم که والدینم همین کار را انجام دهند اما آنها تصمیم گرفتند که اجازه دهند که پسرشان همان کاری را که می خواهد ، انجام دهد . " مادرش خیاطی می کرد و پدرش پس از بازگشت از ارتش ، به عنوان مسئول فنی در فرودگاه زادار مشغول به کار شد . اما این هم بدون مشکل نبود . جور کردن پول مدرسه مودریچ آسان نبود . در سال 2000 ، او به آکادمی دینامو پیوست و پس از آن سه سال در زیرینیسکی بازی کرد . در حالی که تنها 18 سال داشت در موستار تبدیل به بهترین بازیکن لیگ بوسنی - هرزگوین شد . به زاگرب برگشت . بازی را در اینتر زاپارسیچ آغاز کرد و با این باشگاه قراردادی ده ساله بست . در سال 2006 دوباره به دینامو پیوست که در این باشگاه سه لیگ ، دو جام حذفی و یک سوپرکاپ برد . نقش او در پیراهن تیم ملی کرواسی با حضور اسلاون بیلیچ پر رنگ تر شد چرا که این مربی اعتقاد ویژه ای به استعداد های او داشت و معتقد بود که لوکا ، جانشین است خلفی برای نسل طلایی کروات ها در دهه 90 که شوکر ، بوبان و پرسینچکی را داشت . مودریچ که لقب " پرنده " را هم یدک می کشد ، در یورو 2008 خود را به عنوان یک ستاره جهانی مطرح کرد . یک گل زیبا به اتریش زد و در بازی مقابل آلمان عملکردی درخشان داشت . در مرحله یک چهارم یک نمایش درخشان دیگر مقابل ترکیه داشت اما کروات ها در ضربات پنالتی اوت شدند . اما این باعث نشد که بخشی از تیم برتر تورنمنت نباشد . در یوروی اخیر ، مودریچ در مقابل " آدم کوتاه " های فوتبال جهان یعنی ستاره های اسپانیا ، عملکردی دخرشان داشت . کرواسی توسط سرخ ها در مرحله گروهی اوت شد . او 57 بازی ملی دارد که هشت گل زده است . عملکردش در یورو 2008 ، نگاه چندین باشگاه را به خودش جلب کرد . در نهایت با 21 میلیون یورو به تاتنهام پیوست تا تبدیل به گرانقیمت ترین بازیکن تاریخ فوتبال کرواسی شود . ناهماهنگی و مصدومیت باعث شد که در آغاز کارش در لیگ انگلیس توفیقی داشته باشد . اما در سال 2011 ، هواداران تاتنهام او را بهترین بازیکن تیمشان خواندند . تاتنهام پیشنهاد 25 میلیونی چلسی برای بازیکن کروات را رد کرد . پس از یوروی اخیر ، باز هم نگاه ها به او جلب شد و مشتریانش بیشتر شدند . در چهار سال حضورش در لندن ، دو تغییر در سبک بازیش داشت . یکی این که پستش عقب کشیده شد . حالا می تواند به عنوان هافبک دفاعی هم بازی کند . تغییری که باعث شد آمار گلزنیش کاهش یابد . دومی هم به خاطر اولی است . او بیشتر به میانه زمین نزدیک شده تا به محوطه جریمه حریف و این باعث می شود که نقشش در تیم پر رنگ تر شود . مودریچ که تا 2016 قرارداد داشت ، بی صبرانه منتظر پیوستنش به رئال مادرید بود . او تصمیم گرفت که تمرینات تاتنهام را تحریم کند که این با جریمه 100 هزار یورویی برایش همراه بود . او پس از 24 ساعت به تمرینات تیم انگلیسی برگشت . تاتنهام در ازایش 50 میلیون یورو می خواست اما رئال مادرید فقط 33 میلیون یورو حاضر بود بدهد . مودریچ در تیم لندنی 160 بازی رسمی داشت که 17 گل زد . در تیم ملی کرواسی هم در دو یورو و یک جام جهانی حضور پیدا کرد . بعد از چندین هفته مذاکره، سرانجام دنیل لوی، رئیس باشگاه تاتنهام، مبلغ درخواستی اش را کاهش داد و و دو باشگاه برای انجام این انتقال روی مبلغ ۴۲ میلیون یورو (۳۳ میلیون پوند) به توافق رسیدند. مودریچ ۲۶ ساله که بعد از یورو ۲۰۱۲ در تمرینات تاتنهام حضور پیدا نکرد، دستمزد ۱۲۰ هزار پوند در هفته از رئال دریافت خواهد کرد. برچسب‌ها: زندگی نامه لوکا مودریچ
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 147 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)
نام : ایكر كاسیاس فرناندز محل تولد : موستولس /مادرید/اسپانیا تاریخ تولد :20/05/1981 پست : دروازه بان وزن :174 پوند / 79 كیلوگرم قد : 1/6 اینچ / 185 سانتیمتر بیوگرافی : اغاز به كار وی در تیم رئال مادرید به سال 1990 برمیگردد درست زمانی كه كاسیاس فوتبال حرفه ای خود را از تیم های پایه رئال اغاز كرد و در سال 1998 توسط هاینكس مربی اسبق رئال مادرید برای سفر همراه با تیم اصلی به منظور بازی مقابل روزنبرگ دعوت شد و سرانجام در فصل (2000- 1999 ) در تركیب اصلی قرار گرفت . در دوران نوجوانی وی برای تیم رئال مادرید (c ) تا اینكه توانست به تیم كاستیا راه یابد. بازی خوب وی از دید مربیان تیم های پایه اسپانیا مخفی نماند و كاسیاس در سال 1996 توانست مقام قهرمانی زیر 15 ساله های اروپا را همرا با تیم اسپانیا كسب كند دوسال بعد او موفق شد همراه با تیم زیر 17 ساله های اسپانیا و با درخشش در ضربات پنالتی قهرمانی خود رو تكرار كند و بالاخره در سال 1998 اون مقام قهرمانی زیر 19 ساله های اروپا را همراه با تیم ملی زیر 19 ساله های اسپانیا كسب كرد و در همان سال جایزه بهترین بازیكن زیر 21 سال اروپا رو به دست اورد . كمتر كسی فكر میكرد كاسیاس بتواند از سال 1999 تا به الان كه یكی از بازیكنان با تجربه و تاثیر گذار و كاپیتان چهارم تیم هست به عنوان دروازه بان اول تیم بزرگ رئال مادرید ایفای نقش كند . اوج درخشش وی به فینال لیگ قهرمانان اروپا در سال 2002 برمیگردد كه با عكس العمل های فوق العاده خود نقش به سزایی در قهرمانی رئال مادرید داشت به طوری كه بعد از ان بازی مطبوعات از وی به عنوان یكی از قهرمانان گلاسكو یاد كردند و بعد از گذشت چند روز از ان بازی وی برای بازیهای جام جهانی 2002 كره و ژاپن به تیم ملی اسپانیا دعوت شد و هنگامی كه همگان منتظر حضور سانتی كانیزارس مشهور در درون دروازه ی تیم ملی اسپانیا بودند به علت مصدومیت وی این جام را از دست داد و كاسیاس جوان سنگربان تیم ملی شد.و آغاز درخشش وی از همان سال بود . گرچه اسپانیا در آن جام با ناداوری مقابل كره حذف شد ولی درخشش كاسیاس باعث شد تا سانتی كانیزارس برای همیشه نیمكت نشین شود و دوران بازیگریش برای تیم ملی خیلی زود پایان پذیرد . در یورو 2004 نیز كاسیاس گزینه ی اول بود و اسپانیا در مرحله ی گروهی حذف شد جام جهانی 2006 نیز برای اسپانیا ارمغانی به همراه نداشت گرچه كاسیاس بازیهای خوبی از خود به نمایش گذاشت . یورو 2008 با خاطره ای خوش برای كاسیاس به پایان رسید زیرا كه اسپانیا بعد از سالها قهرمان شد و كاسیاس یكی از اركان قهرمانی اسپانیا بود درخشش او در ضربات پنالتی مقابل تیم ملی ایتالیا موجبات صعود اسپانیا به مراحل بالاتر و در نهایت قهرمانی را فراهم كرد . شخصی : بسیاری از كاسیاس به عنوان بهترین یا حداقل به عنوان یكی از سه دروازه بان برتر جهان یاد میكنند او در حالی كه 26 سال سن دارد افتخارات زیادی كسب نموده و از بسیاری از بازیكنانی كه در دوران بازیگری خود همراه افتخار كسب كرده اند موفق تر بوده است ولی همه چیز به زمین فوتبال خلاصه نمیشود كاسیاس قلب بسیار رئوف و مهربانی دارد و همیشه در كارهای انسان دوستانه پیش قدم است . وی همچنین به خرافات اعتقاد زیادی دارد به طوری كه هر وقت یكی از هم تیمی های وی گلی به ثمر میرساند اون خط عرضی دورازه ای كه در ان ایستاده است رو لمس میكند . او علاقه زیادی به پارك و همچنین سفر به شهرهای مختلف توسط مترو دارد همچنین در مصاحبه ای عنوان كرده بود دوست دارد روزی به عنوان رئیس باشگاه رئال مادرید فعالیت كند زندگی نامه ی ایکر کاسیاس روز ۲۰ می ۱۹۸۱ پسر بچه ای در محله موستولس شهر مادرید به دنیا امد که بعد ها به یکی از بزرگترین دروازه بانان دنیا تبدیل شد. ایکر کاسیاس فرناندز نام کامل این دروازه بان است وی توانست در سال ۲۰۰۸ به افتخاری دست یابد که خیلی از بزرگان فوتبال اسپانیا ارزوی ان را داشتند. رئال مادرید او یکی از محصولات اکادمی باشگاه رئال مادرید است که در سال ۱۹۹۰ بازیهای خود را در این باشگاه اغاز کرد. وی تا سال ۱۹۹۹ - ۱۹۹۸ در تیم جوانان باشگاه بازی می کرد تا اینکه در ان سال توانست اولین بازی رسمی خود را برای تیم باشگاهیش انجام دهد وی در ان سال جانشین بودو ایگنر دروازه بان اول رئال مادرید شد. در سال ۲۰۰۰ با حضور در فینال لیگ قهرمانان اروپا در برابر والنسیا به جوانترین دروازه بانی تبدیل شد که در کل فینالهای تاریخ لیگ قهرمانان حضور می یابد. در ان بازی رئال مادرید توانست با نتیجه ۳ - ۰ تیم والنسیا را شکست دهد و هشتمین قهرمانی خود را در این جام جشن بگیرد. ولی در این بین کاسیاس دچار افت شدیدی شد و جای ثابت خود را به سزار سانچز داد ولی گویی فینال لیگ قهرمانان همیشه برای این دروازه بان خوش یمن است. در فینال لیگ قهرمانان در سال ۲۰۰۲ سزار سانچز دچار مصدومیت شد و بار دیگر کاسیاس جوان درون دروازه رئال مادرید قرار گرفت تا این تیم بتواند با درخشش وی و زیدان با نتیجه ۲ - ۱ تیم المانی بایرلورکوزن را شکست داده و برای نهمین در اروپا به مقام قهرمانی نایل شود در سال ۲۰۰۸ قرارداد خود را با رئال مادرید تا سال ۲۰۱۷ تمدید کرد. تیم ملی اسپانیا اولین بازی کاسیاس برای تیمهای ملی اسپانیا مربوط می شود به حضور وی در تیم ملی زیر ۱۷ سال اسپانیا که با ۱۶ سال سن جوانترین عضو ان تیم بود. کاسیاس توانست با این تیم در سال ۱۹۹۷ در فینال جام جهانی زیر ۱۷ ساله های دنیا حضور پیدا کند و با شکست برزیل قهرمان دنیا شود. در بین دروازه بانان تاریخ تیم ملی اسپانیا زوبیزارتا با ۱۲۶ بازی ملی در مکان اول قرار دارد و کاسیاس با ۸۲ بازی در رتبه دوم جای گرفته است. کاسیاس همچنین توانست در سال ۱۹۹۹ همراه با تیم ملی جوانان اسپانیا به مقام قهرمانی جهان برسد. اولین بازی ملی کاسیاس برای تیم بززگسالان اسپانیا در سال ۲۰۰۰ و در مقابل تیم سوئد بود. در سال ۲۰۰۲ او ابتدا به عنوان جانشین سانتیاگو کانیزارس وارد جام جهانی شد ولی با تصادف عجیبی که موجب مصدومیت کانیزارس شد ایکر کاسیاس به عنوان دروازه بان اصلی اسپانیا در جام معرفی شد. کاسیاس توانست در مرحله یک شانزدهم نهایی به یک قهرمان ملی تبدیل شود زیرا در ان مرحله اسپانیا به تیم ملی ایرلند جنوبی برخورد کرد و بازی به ضربات پنالتی کشیده شد. کاسیاس جوان در ان بازی بود که مهارت خود را در گرفتن ضربات پنالتی با گرفتن دو ضربه به اهالی فوتبال نشان دهد. کاسیاس در مسابقات مقدماتی یورو ۲۰۰۴ نیز دروازه بان اول اسپانیا بود که در دوره مقدماتی فقط ۴ گل دریافت کرد ولی با این وجود اسپانیا نتوانست به طور مستقیم به دوره پایانی راه یابد و می بایست در بازی پلی اف به دیدار تیم نروژ می رفت که بار دیگر تیم ملی اسپانیا با درخشش کاسیاس موفق شد مجوز حضور در مرحله نهایی یورو را کسب کند در ان دو بازی کاسیاس موفق شد دروازه خود را بسته نگه دارد. کاسیاس در جام جهانی ۲۰۰۶ نیز حضور داشت و با وجود اینکه فقط ۲ گل دریافت کرد ولی تیم ملی اسپانیا نتوانست به مقام درخور توجه ای دست یابد. در سال ۲۰۰۸ با دعوت نشدن رائول به تیم ملی بازوبند کاپیتانی به ایکر کاسیاس رسید تا تیم ملی اسپانیا بتواند با کاپیتانی وی بعد از ۴۴ سال بار دیگر بر بام فوتبال اروپا بنشیند. اوج کار کاسیاس در این جام به بازی مقابل تیم ملی ایتالیا برمی گردد . این بازی در واقع تقابل دو دروازه بان اول دنیا به حساب می امد در طرفی بوفون و در سوی دیگر کاسیاس قرار داشت و هر دو دروازه بان نیز کاپیتان تیمهای خودشان بودند. این بازی به ضربات پنالتی کشیده شد که کاسیاس با گرفتن ۲ ضربه از بازیکنان تیم ایتالیا توانست بوفون را شکست دهد. ايکر کاسياس از کوچکي علاقه ي فراواني به فوتبال داشت ولي او استعداد خود را در دروازباني نشان داد.هنگامي که به دوران نوجواني رسيد تيم رئال به استعداد او پي برد وخبر از حضور پديده اي در فوتبال را دادند سر انجام او به تيم هاي پايه ي رئال راه يافت و با بازي هاي خوب خودراهي بزرگسالان اين تيم شد وتا حالا اين تيم به خاطر دروازباني هاي خوبي که کاسياس در طول اين چند سال کرده قرارداد او را تا پنج سال ديگر با او تمديد کرده است.از نظر خيلي ها او بهترين دروازبان تاريخ اسپانيا است او در رده بندي بهترين دروازبان هاي جهان رده ي چهارم را در اختيار دارد .او دروازبان شماره يک اسپانياست و دروازبان هايي همانند ويکتور والدز(بارسلونا) و رينا(ليور پول)هنوز نتوانسته اند جاي او را بگيرند نظر شخصي :بهترين دروازه بان جهان(البته بعد از جام جهاني2010 و دريافت دستكش طلا در اين مورد شكي وجود نداره) «ايكر كاسياس فرناندز» متولد بيستم ماه مي‌ سال 1981 در «موستولس» مادريد دروازه‌بان فوتبال اسپانياست، كاسياس محبوب تمام مادريدي‌هاست. او يك دروازه‌بان ايده‌آل است. دستانش بدون دستكش هم با يك اشاره توپ را مي‌گيرد. او از سال 1999 همچون صخره محكمي آخرين مدافع تيم رئال‌مادريد بوده است. هر چند ابتدا براي دروازه‌بان بودن جوان به نظر مي‌رسيد ولي حركات آكروباتيك او سبب شد همتايانش از او حساب ببرند. او تاكنون بارها با عكس‌العمل‌هاي سريع خود تيمش را نجات داده است و معروف است به اين‌كه هرگز از شكستن مچ پايش نمي‌هراسد. اين دروازه‌بان 29 ساله اولين بازي ملي خود را در سال 2000 مقابل تيم سوئد انجام داد. او تمام مدت در آن بازي روي نيمكت ذخيره‌ها نشسته بود. به همين دليل وقتي در جام‌جهاني 2002 سرانجام داخل دروازه تيمش قرار گرفت عزم خود را جزم كرد كه استعدادش را به دنيا نشان دهد. مطبوعات نام او را «سنت كاسياس» گذاشته بودند زيرا، توانايي خارق‌العاده‌اش مثل يك فرشته نجات شوت‌ها را سد مي‌كرد و جلوي ورود آنها را به دروازه مي‌گرفت. كاسياس از سال 1999 پيراهن شماره يك رئال‌مادريد را بر تن كرد. باشگاهي كه از هشت سالگي براي تيم بچه‌ها شوت مي‌زد. او بسيار خونسرد است و اعصاب آرامي دارد و در سخت‌ترين شرايط كنترل خود را حفظ مي‌كند. بنابراين مربي اسپانيا هيچ وقت ترديدي در انتخاب دروازه‌بان خود ندارد هر چند اين كشور دروازه‌بان خوب ديگري همچون «سانتياگو كانيزارس» را روي نيمكت خود دارد. خانواده پدرش «خوزه لوئيس كاسياس» نام دارد و كارمند وزارت آموزش و پرورش اسپانياست. مادر او «ماريا دل كارمن فرناندز» سوم نوامبر 1958 در مادريد به دنيا آمد. او قبلا در يك آرايشگاه زنانه كار مي‌كرد ولي هم‌اكنون در مادريد يك فروشگاه لوازم ورزشي را اداره مي‌كند. ايكر برادري به نام «اوناي» دارد كه متولد 1988 است. فوتبال او بهتر از برادر بزرگترش «ايكر» است ولي علاقه خاصي به بازي‌هاي تلويزيوني و پلي‌استيشن دارد و تنها در تيم محلي‌شان فوتبال بازي مي‌كند. او هوادار تيم بارسلوناست ولي «ايكر» مي‌گويد تازگي‌ها به رئال مادريد هم علاقه پيدا كرده و تمام بازي‌هاي اين تيم را تماشا مي‌كند. دست‌هاي بيمه شده «ايكر كاسياس» مدتي پيش دست‌هاي خود را به قيمت 5/7 ميليون يورو بيمه كرد و قراردادي با شركت بيمه «گروپاما» بست. اين قرارداد تنها تا پايان اين فصل از بازي‌ها اعتبار دارد و شامل تمام بازي‌هاي «ايكر كاسياس» در هر مكان و هر زماني مي‌شود. اين قرارداد در حقيقت تبليغي براي شركت «گروپاما» هم هست زيرا با اين اقدام بين مردم شناخته‌تر مي‌شود. ايكر در اين باره گفت: «خيلي جالب است. من هيجان‌زده شده‌ام، اميدوارم مردم هم از اين كار من خوششان بيايد.» و بعد با خنده افزود: «اگر زانو يا پاهايم هم صدمه ديدند مي‌توانم به آنها بگويم دستم مصدوم شده است و پولش را بگيرم.» دروغ متنفرم خبرنگار مجله هالا‌مادريد: قبل از هر چيز مي‌خواهم از شما اجازه بخواهم كمتر وارد مقوله فوتبال بشوم. اشكالي ندارد؟ هر طور مايليد. خبرنگار: شعار شما در زندگي چيست؟ اگر بخواهم يك جمله را انتخاب كنم اين است: «از هر روزمان حداكثر استفاده را بكنيم.» هر چه سن انسان بالاتر مي‌رود بيشتر به اطرافش توجه مي‌كند. مثلا دقيق‌تر تلويزيون تماشا مي‌كند و بهتر مشكلات را مي‌بيند. اين باعث مي‌شود انسان بنشيند و فكر كند. در اين صورت است كه مي‌فهميم خيلي خوشبختيم كه در ميان مردمي خوش فكر به دنيا آمده‌ايم. خبرنگار: شما از بچگي براي بازي فوتبال با مترو به مادريد مي‌آمديد، چه خاطراتي از آن روزها داريد؟ خاطرات خيلي خوبي دارم. آن وقت‌ها بايد شهر را خوب ياد مي‌گرفتم. آن روزها ياد گرفتم كه مسئوليت‌پذير باشم چون بايد با هم‌تيمي‌هايم به تنهايي و بدون خانواده به سفر مي‌رفتم. همه ما بچه بوديم. تجربه، انسان را بزرگ مي‌كند ولي در همان لحظه آدم اين را نمي‌فهمد. خبرنگار: يادتان مي‌آيد ماهانه چقدر خرج رفت و آمد با مترو مي‌كرديد؟ راستش را بخواهيد، نه. خبرنگار: باز هم دوست داريد به ياد گذشته مترو سوار شويد؟ بله واقعا دوست دارم. اين را نمي‌گويم كه مردم خوششان بيايد. همه اطرافيانم مي‌دانند ولي به خاطر اين‌كه مردم كمتري مرا بشناسند مجبورم با اتومبيل از راه‌هاي كوتاه‌تر و خلوت ‌تر بروم. خبرنگار: اگر اين قدر معروف نبوديد دوست داشتيد چه كار مي‌كرديد؟ همه كار، به جاهاي شلوغ مي‌رفتم. توي خيابان‌هاي مادريد قدم مي‌زدم. كارهايي را انجام مي‌دادم كه براي مردم عادي كاملا معمولي است ولي من سال‌هاست كه نمي‌توانم اين كارها را انجام دهم. خبرنگار: مي‌توانيد به سينما برويد؟ البته كه مي‌روم ولي نه در ساعات شلوغ، چون مردم به خاطر لطفي كه دارند پشت سر هم از من مي‌خواهند با آنها عكس بگيرم يا به آنها امضا بدهم. من از اين كارها خوشم مي‌آيد ولي هر كسي دوست دارد حريم خصوصي‌اش حفظ شود و مدتي از روز را در آرامش باشد. ولي وقتي كسي مشهور شد اين چيزها خيلي سخت مي‌شوند. خبرنگار: شهر كوچك «ناوال كروز» بهترين جا براي رسيدن به آرامش شماست؟ دقيقا. در «ناوال كروز» من هم يكي از شهروندان مي‌شوم و در آرامش به هر جايي كه بخواهم مي‌روم. من از بچگي به آن جا مي‌رفتم. مردم آنجا به ديدن من عادت دارند. آنها مثل مردم عادي با من سلام و احوالپرسي مي‌كنند و يكي، دو سوال هم از وضعيت مادريد مي‌پرسند ولي ديگر مزاحم نمي‌شوند چون از بچگي مرا مي‌شناسند و ديگر اطلاع بيشتري احتياج ندارند. خبرنگار: آيا دوستانتان براي شما مهم هستند؟ صرف‌نظر از خانواده، به نظر من دوستان مهم‌ترين چيز در زندگي هستند. من از تنها ماندن خوشم نمي‌آيد. هر چه سن آدم بالاتر مي‌رود بيشتر احتياج دارد مردم را ببيند. دوست خوب داشتن خيلي مهم است چون آنها هميشه پشت آدم مي‌مانند و در خوشي و ناخوشي همراهمان هستند. خبرنگار: ارزش يك انسان به چيست؟ صداقت، من از دروغ و فريب متنفرم. خبرنگار: بهترين هديه‌اي كه مي‌توانيد به يك بچه بدهيد، چيست؟ كفش ورزشي يا توپ. چون فكر مي‌كنم اين چيزها بچه‌ها را خيلي خوشحال مي‌كند. خبرنگار: آيا مشهور بودن براي شما مسئوليت ايجاد نمي‌كند؟ تمام مسئوليت‌ها روي دوش ماست. بچه‌ها تصورات و تخيلات خاص خودشان را دارند و براي خود الگوسازي مي‌كنند. اينجاست كه افراد مشهور مسئوليت سنگيني پيدا مي‌كنند. خبرنگار: اگر يك آرزو داشته باشيد، آن چيست؟ صلح بر روي زمين و شادماني براي همه. خبرنگار: آخرين فيلمي كه در سينما ديديد چه بود؟ شبي در موزه. فكر مي‌كردم اين فيلم مخصوص بزرگ‌ترهاست ولي تازه در سينما فهميدم براي بچه‌هاست. خبرنگار: از چه ژانري خوشتان مي‌آيد؟ علمي – تخيلي. خبرنگار: آخرين كتابي كه خوانديد چه بود؟ كيمياگر، كتاب خوبي بود. خبرنگار: نمي‌خواهيد زندگيتان را بنويسيد؟ بدم نمي‌آيد اين كار را بكنم. خبرنگار: اسمش را چه مي‌گذاريد؟ نمي‌دانم. تا حالا در موردش فكر نكرده‌ام. خبرنگار: اگر به يك جزيره متروك برويد چه چيزي را با خودتان مي‌بريد؟ تمام كساني را كه دوستشان دارم و برايم عزيز هستند »
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 38 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)
نیمار داسیلوا سانتوس جونیور که اغلب با نام سانتوس یا نیمار جونیور شناخته میشود، در پنجم فوریه سال 1992 در شهر موگی داس کروزس، از توابع پایتخت برزیل یعنی شهر سائوپائولو، که در قسمت جنوب شرقی آن واقع شده است به دنیا آمد. نیمار در سال 2003 به تیم سانتوس پیوست و تا سال 2009 در تیم جوانان سانتوس توپ میزد. او اولین بازی خود را با تیم بزرگسالان در تاریخ 7 مارچ 2009 در حالیکه 17 سال سن داشت در برابر تیم اوسته انجام داد، که این بازی با حساب دو بر یک به سود سانتوس پایان یافت. یک هفته بعد در برابر تیم موگی میریم برزیل در ترکیب سانتوس حاضر بود و اولین گل خود را برای سانتوس دراین بازی به ثمر رساند، که آن بازی را سانتوس با نتیجه دو بر یک به نفع خود تمام کرد. در یازدهم آوریل 2009 در جام کامپوئناتو پائولیستای 2009 و در استادیوم خانگی شهر سانتوس یعنی استادیوم ''اوربانو کالدیرا'' در بازی نیمه نهایی مقابل تیم پالمیراس در مرحله رفت این بازی که با برد دو بر یک سانتوس همراه بود، نیمار یک گل تعیین کننده زد، هر چند در فینال و در برابر تیم کورینتیانس در مجموع بازی های رفت و برگشت، سانتوس با حساب 4 بر 2 شکست خورد و به مقام نایب قهرمانی قناعت کرد. در 15 آوریل 2010، در جام کوپا دو برزیل و در مرحله یک شانزدهم در برد 8 بر 1 سانتوس در برابر تیم گوارانی برزیل، نیمار 5 گل به ثمر رسانید. در ادامه جام قهرمانی پائولیستا، نیمار 14 گل در 19 بازی به ثمر رسانید. در بازی فینال سانتوس مقابل تیم سانتو آندر قرار گرفت که مجموع بازی های رفت و برگشت با حساب 5 بر 5 تمام شد و به دلیل قانون گل زده بیشتر در خانه حریف، جام قهرمانی به تیم سانتوس تعلق گرفت و متعاقبا نیمار به عنوان بهترین بازیکن این سری از رقابت های جام شناخته شد. عملکرد عالی نیمار در تیم سانتوس برخی مقایسه ها را بین او و اسطوره های برزیل مثل پله و روبینهو که در همین تیم باشگاهی بازی میکردند برانگیخت. در ژوئن 2010 نیمار پیشنهاد 12 میلیون پوندی تیم لیگ برتری انگلیس یعنی وستهم یونایتد را رد کرد. نیمار بعدا اعلام کرد که فکر نمیکرده که زمان فوق وقت مناسبی برای ترک باشگاه سانتوس باشد و او در این شرایط کاملا برای بازی در باشگاه فعلی اش تمرکز کرده است. اگر چه رناتو رودریگز مدیر برنامه های نیمار بر این امر پای میفشرد که او قصد ماندن و بازی در برزیل را نداشته است.
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 12 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)
گرت بیل به انگلیسی: Gareth Baleزادهٔ ۱۶ ژوئیه ۱۹۸٩در ولز است که در حال حاضر به عنوان هافبک و وینگر در لالیگا و باشگاه رئال مادرید و تیم ملی ولز بازی می‌کند. بزرگان فوتبال او را به عنوان یک فوتبالیست با سرعت فوق العاده، با توانایی بالای عبور از حریف، شوت زنی دقیق با پای چپ و ویژگی‌های فیزیکی استثنایی توصیف کرده‌اند. بیل برادرزاده کریس پایک فوتبالیست سابق شهر کاردیف است. بیل فوتبال حرفه‌ای را از ساوت‌همپتون و با بازی در خط دفاعی آغاز کرد که تبحر خاصی در اجرای ضربات آزاد داشت. با آغاز تغییر باشگاه و حضور در اسپرز در سال ۲۰۰۷، با تغییر مدیریتی و تاکتیکی او بیشتر تبدیل به یک بازیکن تهاجمی شد. با آغاز فصل ۲۰۰۹–۱۰، بیل نقش محوری در تاتنهام، چه در داخل کشور و چه در لیگ قهرمانان ایفا کرد. نقطه اوج بیل بازی تاتنهام در مقابل اینتر میلان در لیگ قهرمانان اروپا بود در آن بازی تاتنهام ۴-۳ شکست خورد اما آنچه از این دیدار بیش از همه در یادها ماند، هت تریک فوق‌العاده بیل بود. او با تکنیک و سرعت فوق العاده‌اش خط دفاعی قهرمان اروپا را بارها به هم ریخت و چیزی نمانده بود که شکست سنگین تیمش را به یک تساوی خاطره انگیز تبدیل کند.توانایی او برای عبور از خط دفاعی اینتر حیرت انگیز بود و مایکون که از بهترین مدافعان جهان بود را محو کرد و در بازی بعدی تانتهام و اینتر میلان باز هم بیل گل زد و پاس گل داد تا تاتنهام این بار ۱-۳ پیروز شود، بیل دفاع اینترمیلان را از هم پاشید و نقطه شهرتش بازی های او مقابل اینتر بود. گرت بیل در بازی با نوریچ در حالی که بازی مساوی بود دردقیفه ی 93 باعث قهرمانی در سوپر کاپ انگلیس شد و لقب او جنگنده نام گرفت. گرت بیل با مبلغ 100,000,000 به رئال مادرید پیوست. پس از کش و قوس های فراوان در نقل و انتقالات تابستانی با یک انتقال پر سر و صدا با قراردادی ۶ ساله به رئال مادرید پیوست. رقم این قرارداد توسط رسانه‌های اسپانیایی ۷۷ میلیون پوند (۹۱ میلیون یورو) اعلام شد. اما رسانه‌های انگلیسی رقمی معادل 85.3 میلیون پوند (100 میلیون یورو) اعلام کردند که بنابر این گزارش گرت بیل بالاتر از کریستیانو رونالدو به عنوان گران قیمت ترین بازیکن فوتبال محسوب خواهد شد. بیل اولین بازیکن ولزی تاریخ رئال مادرید است. مراسم معارفه گرت بیل با حضور بیش از ۳۲ هزار هوادار رئال مادرید در سانتیاگو برنابئو برگزار شد.گرت بیل سال ۲۰۱۱ جایزه بهترین بازیکن سال انگلیس را به دست آورده بود و در سال ۲۰۱۳ نیز بازیکن سال فوتبال انگلیس شد و در ادامه نیز بیل عنوان بهترین بازیکن جوان لیگ جزیزه را به دست آورد. او با حضور فوق العادش در تاتنهام به عنوان یکی از نمادهای فیفا ۲۰۱۴ لقب گرفت.
محمدآقا ابراهيمي بازدید : 75 جمعه 22 فروردین 1393 نظرات (0)
- نام کامل» لیونل آندرس مسی - تاریخ و محل تولد: ۲۴ ژوئن ۱۹۸۷ در روزاریوی آرژانتین - ملیت: آرژانتینی و اسپانیائی - قد: ۱۶۹ سانتی متر - وزن: ۶۷ کیلوگرم - باشگاهها: جوانان بارسلونا، بارسلونا - نخستین بازی ملی: آگوست ۲۰۰۵ برابر مجارستان اولین بازی یک‌ فوروارد کامل‌ زمانی‌ کارش‌ را صحیح‌ انجام‌ داده‌ که‌ گلی‌ را به‌ ثمر رسانده‌ باشد. «مسی‌» در این‌ دیدار گلی‌ به‌ ثمر نرساند، اما یک‌ بار در موقعیت‌ گل‌ قرار گرفت‌ که‌ دفاع‌ حریف‌ روی‌ او تکل‌ خطا انجام‌ داد و یک‌ ضربه‌ آزاد به‌ نفع‌ «بارسا» اعلام‌ شد و زننده‌ این‌ ضربه‌ هم‌ کسی‌ نبود جز رونالدینیو که‌ با این‌ ضربه‌ اولین‌ گل‌ بازی‌ را به‌ ثمر رساند. اولین گل اولین گل او در دیدار مقابل آلباسته بود که روی پاس رونالدینیو در موقعیتی مناسب توپ را از روی سر دروازبان به درون دروازه انداخت سیستم جوانگرا «مسی‌» در «روناریو» متولد شده‌ است‌، در آرژانتین‌أ اما در «بارسلونا» همه‌ او را از خودشان‌ می‌دانند و به‌ نظر می‌رسد یکی‌ از اولین‌ محصول‌های‌ سیستم‌ جوان‌گرای‌ بارسلون‌ جدید باشد. با اینکه‌ رونالدینیو، اتوئو و دکو نام‌های‌ معروفی‌ هستند و در همه‌ جای‌ دنیا شناخته‌ شده‌اند، اما «بارسلونا» به‌ محصولات‌ جوان‌ داخلی‌ خود نیز می‌بالد و «مسی‌» آخرین‌ فرد از حلقه‌ نام‌های‌ پرداخته‌ شده‌یی‌ در «بارسلون‌» است‌ که‌ نام‌هایی‌ چون‌ «کارلوس‌ پویول‌»، «ژاوی‌ هرناندز»، «ویکتور والدز»، «آندره‌ اس‌ اینیستا» و... را شامل‌ می‌شود. مقایسه با مارادونا مسی‌ در سال‌ 1987 به‌ دنیا آمده‌ است‌. در پنج‌ سالگی‌ بازی‌ فوتبال‌ را آغاز کرده‌ )در باشگاه‌ گراندولی‌(أ در تیمی‌ که‌ پدرش‌ هم‌ در آن‌ مشغول‌ فعالیت‌ بوده‌ است‌. توانایی‌های‌ او مسوولان‌ باشگاه‌ «نیول‌ اولدبویز» را قانع‌ کرد که‌ «لیونل‌» را به‌ خدمت‌ بگیرند و او به‌ برادر بزرگترش‌ که‌ در آن‌ باشگاه‌ بازی‌ می‌کرد ملحق‌ شد. مربی‌ او در آن‌ باشگاه‌ «ایزیگو دومینگوئز»، می‌دانست‌ که‌ او استعداد شگرفی‌ در خود پنهان‌ دارد. او می‌گوید: «او می‌توانست‌ کارهایی‌ با توپ‌ انجام‌ دهد که‌ قوانین‌ فیزیک‌ را به‌ بازی‌ می‌گرفت‌. تنها کسی‌ که‌ قبل‌ او دیده‌ام‌ که‌ چنین‌ توانایی‌هایی‌ دارد، «دیه‌گو مارادونا» است‌... مشکلات پزشکی پیشرفت‌ «مسی‌» با اخباری‌ که‌ نشان‌ از یک‌ بیماری‌ هورمونی‌ در او داشت‌ که‌ باعث‌ توقف‌ رشد او می‌شد، تحت‌الشعاع‌ قرار گرفت‌. پدرش‌ تصمیم‌ گرفت‌ به‌ «کاتالونیا» مهاجرت‌ کند تا بتواند هزینه‌ درمانی‌ سنگین‌ او را به‌ نحوی‌ تامین‌ کند، اما «بارسلونا» همه‌ چیز را در مورد استعداد «لیونل‌» جوان‌ می‌دانست‌ و بنابراین‌ پیش‌قدم‌ شد تا هزینه‌های‌ درمان‌ او را بپردازد و همچنین‌ با او قراردادی‌ برای‌ بازی‌ در تیم‌ جوانان‌ «بارسلونا» منعقد شد. آغاز به کار در اسپانیا وقتی‌ «مسی‌» پا به‌ اسپانیا گذاشت‌ فقط‌ یک‌ متر و چهل‌ سانتی‌ متر قد داشت‌. اما قد و هیکل‌ و نیز توانایی‌های‌ او بسرعت‌ شروع‌ به‌ رشد کردند و در مدت‌ زمان‌ کوتاهی‌ حدود سی‌ سانتیمتر به‌ قد او اضافه‌ شد. پس‌ از به‌ ؤمر رساندن‌ سی‌ و هفت‌ گل‌ و سی‌ بازی‌ در اولین‌ فصل‌ بازی‌اش‌، فدراسیون‌ فوتبال‌ اسپانیا به‌ او پیشنهاد کرد تا در تیم‌ ملی‌ اسپانیا شروع‌ به‌ بازی‌ کند. مربی‌ تیم‌ زیر شانزده‌ ساله‌های‌ اسپانیا در آن‌ زمان‌ یعنی‌ آقای‌ «گینس‌ مندس‌» یکی‌ از بزرگترین‌ علاقه‌مندان‌ او بود. او در مورد «مسی‌» در آن‌ زمان‌ گفت‌: «در میان‌ بازیکنانی‌ در این‌ سن‌، او بهترین‌ بازیکنی‌ است‌ که‌ من‌ در عمرم‌ دیده‌ام‌.» ثبت رکورد برای بارسلونا در نوامبر سال‌ 2003، مسی‌ در یک‌ بازی‌ دوستانه‌ در مقابل‌ «اف‌ ث‌پورتو» بازی‌ کرد و یک‌ سال‌ بعد هم‌ اولین‌ بازی‌ رسمی‌اش‌ با پیراهن‌ بارسلونا را در مقابل‌ تیم‌ «اسپانیول‌» به‌ انجام‌ رساند. او در فصل‌ گذشته‌ در بازی‌های‌ چندی‌ ظاهر شد، من‌ جمله‌ در لیگ‌ قهرمانان‌ مقابل‌ «شاختار دونتسک‌». پس‌ از آن‌ در بازی‌ مقابل‌ «آلباسته‌» بود که‌ «لیوئل‌» با زدن‌ گل‌ در کتاب‌ رکوردهای‌ «بارسا» به‌ عنوان‌ جوانترین‌ گلزن‌ تاریخ‌ باشگاه‌ شناخته‌ شد. بازیکنی جهانی در تابستان‌ ستاره‌ اقبال‌ «مسی‌» بالاتر هم‌ رفت‌. او آرژانتین‌ را به‌ فتح‌ جام‌ جهانی‌ جوانان‌ رهنمون‌ شد. او در این‌ جام‌ عنوان‌ بهترین‌ گلزن‌ و بهترین‌ بازیکن‌ تورنمنت‌ را دریافت‌ کرد. مربی‌ آرژانتین‌ «خوزه‌ پکرمن‌»، او را در دیدار دوستانه‌ با مجارستان‌ به‌ تیم‌ ملی‌ بزرگسالان‌ دعوت‌ کرد، اما در این‌ بازی‌ او خودش‌ را نشان‌ نداد و از حیث‌ کارکرد منفی‌ در صدر اخبار قرار گرفت‌. «مسی‌» در این‌ بازی‌ دو دقیقه‌ پس‌ از ورود به‌ زمین‌ توسط‌ داور از بازی‌ اخراج‌ شد. قرارداد جدید «بارسلونا» از این‌ می‌هراسید که‌ مبادا باشگاه‌های‌ دیگر جواهرش‌ را از چنگ‌ باشگاه‌ در آورند، بنابراین‌ پس‌ از مدت‌زمان‌ کوتاهی‌ پس‌ از یک‌ قرارداد پنج‌ ساله‌، به‌ او پیشنهاد تمدید قرارداد دادند و با او تا سال‌ 2014 با حقوق‌ صد و پنجاه‌ میلیون‌ پوند که‌ هم‌ تراز قرارداد رونالدینیو بود، قرارداد بستند. استعداد ویژه‌ مشکل‌ آنجا بود که‌ بارسلونا در دیدارهای‌ لیگ‌ اسپانیا نمی‌توانست‌ از مسی‌ استفاده‌ کند. ملیت‌ غیراسپانیایی‌ او اجازه‌ چنین‌ کاری‌ را به‌ باشگاه‌ در سال‌ جاری‌ نمی‌داد. اما اعطای‌ عنوان‌ شهروند افتخاری‌ اسپانیا به‌ او به‌ این‌ معناست‌ که‌ او دوباره‌ می‌تواند در ترکیب‌ تیم‌ مردمی‌ و محبوب‌ اسپانیا قرار گیرد. «ریکارد» عقیده‌ دارد می‌تواند از «مسی‌» در هر بازی‌ استفاده‌ کند و می‌گوید که‌ پس‌ از درخشش‌ در مقابل‌ «اودینزه‌» اعتمادش‌ به‌ «مسی‌» بیشتر شده‌ است‌. او می‌گوید: «مسی‌ یک‌ بار دیگر نشان‌ داد که‌ چه‌ استعداد ویژه‌یی‌ دارد. او همچنان‌ جوان‌ است‌، اما حضورش‌ در تیم‌ حیاتی‌ به‌ نظر می‌رسد.» بعد از مارادونا هیچ فوتبالیستی نتوانست به خوبی یاد او را در دل ها زنده کند .تا این که بار دیگر در فوتبال آرژانتین حادثه ای رخ داد . و آن ظهور ستاره ای آرژانتینی، کوتاه قد، کم وزن با پوستی سفید بود به نام لیونل مسی. طولی نکشید که او با زدن ۳۷ گل در ۳۰مسابقه برای جوانان بارسلونا توجه همه را به خود جلب کرد . درمیان همه ی نگاه ها، نگاه دیگو آرماندو مارادونا جدی تر از همه او را می پایید. مارادونا با دیدن بازی های مسی به رازی بزرگ پی برد . احساس مارادونا به او می گفت که این بار جانشین واقعی اوپیدا شده.پس از مدتی باتلاش مارادونا و مربی تیم جوانان بارسلونا مسی به بارسلونای اصلی راه یافت. و به این ترتیب ستاره ی جوان به یکی از بزرگترین آرزوهایش دست یافت .اما برای مسی با ارزش تر از بازی کردن در تیم بارسلونا داشتن حامی بزرگی همچون مارادونا بود . . بعد از مارادونا در تمام دنیا بازیکنان زیادی مارادونا نامیده شدند : مارادونای شرق، مارادونای غرب، مارادونای آسیا، مارادونای اروپا، مارادونای عرب و... . اما این موضوع یعنی خوانده شدن به نام مارادونا در آرژانتین کشور مارادوناها به گونه ی دیگری شکل گرفت . بیشتر بازیکنان آرژانتین در آغاز درخششان، مارادونا خوانده شده اند بازیکنانی مثل : آیمار، ریکلمه، توز , ساویولا و... . اما گویا هیچکدام لیاقت داشتن چنین لقبی را نداشتند و زیر سنگینی شهرت و افتخارات این نام کمر خم کردند .عدم موفقیت تمام این بازیکنان خود دلیلی بود تا کارشناسان و مردم بار دیگر به این باور برسند که مارادونا واقعا تکرار نشدنی است فینال لیگ قهرمانان اروپا 2008 - 2009 مسی در بازی مقابل منچستر یونایتد در فینال لیگ قهرمانان اروپا خئش درخشید و در دیداری که با نتیجه 2 بر 0 به پیروزی رسیدند گل دوم تیمش را به ثمر رساند.ا. در فینال لیگ قهرمانان اروپا در فصل 2005 - 2006 به علت مصدومیت غایب بود ولی در این بازی حضور داشت و نقش مهمی هم در کسب این عنوان بارسلونا داشت. - افتخارات تیمی: لالیگا 2004 - 2005 و 2005 - 2006 و 2008 - 2009 جام حذفی اسپانیا 2008 - 2009 لیگ قهرمانان اروپا : 2005 - 2006 و 2008 - 2009 سوپر کاپ اسپانیا: 2005 و 2006 و 2009 مدال طلای المپیک 2008 قهرمان جام جهانی جوانان 2005 سوپرکاپ اروپا 2009 افتخارات شخصی: بهترین بازیکن زیر 21 سال اروپا 2007 آقای گل جام جهانی جوانان 2005 بهترین بازیکن جام جهانی جوانان 2005 آقای گل لیگ قهرمانان اروپا 2008 - 2009 __________________ لیونل مسی، بهترین فوتبالیست دنیاست، اگر چه او همواره نحیف‌ترین هم به شمار می‌آید. این نوشته گزارشی است از روبرتو ساویانو درباره هنر مسی در فوتبال و دیدار او با این بازیکن در بارسلونا. روبرتو ساویانو در سال 1979 در نزدیکی ناپولی به دنیا آمد. او نخست به عنوان خبرنگار کار می‌کرد. Gomorrha پرفروش‌ترین کتابش در سال 2006 چاپ شد. کتابی درباره روش‌های کار گروه مافیایی «گومورا». این کتاب به 42 زبان بازگردان و از روی آن فیلمی هم ساخته شده است: به نوشته وطن امروز و به نقل از Zeit Online ؛ با«لیو» در رختکن نوکمپ، یکی از بزرگ‌ترین ورزشگاه‌های دنیا رو به رو شدم. مسی از سکوها همانند لکه‌ای کوچک، مهارناشدنی و بسیار سریع به چشم می‌آید. او از نزدیک هم جوانی نحیف اما جان سخت و خستگی‌ناپذیر است؛ بی‌اندازه کمرو و خجالتی. زیر لب ترانه‌ای آرژانتینی را زمزمه می‌کند. چهره‌ای دوست داشتنی، صاف و بدون چین و چروک دارد، بدون ریش و سبیل.لیونل مسی، بهترین فوتبالیست دنیاست، اگر چه او همواره نحیف‌ترین هم به شمار می‌آید. این نوشته گزارشی است از روبرتو ساویانو درباره هنر مسی در فوتبال و دیدار او با این بازیکن در بارسلونا. روبرتو ساویانو در سال 1979 در نزدیکی ناپولی به دنیا آمد. او نخست به عنوان خبرنگار کار می‌کرد. Gomorrha پرفروش‌ترین کتابش در سال 2006 چاپ شد. کتابی درباره روش‌های کار گروه مافیایی «گومورا». این کتاب به 42 زبان بازگردان و از روی آن فیلمی هم ساخته شده است: به نوشته وطن امروز و به نقل از Zeit Online ؛ با«لیو» در رختکن نوکمپ، یکی از بزرگ‌ترین ورزشگاه‌های دنیا رو به رو شدم. مسی از سکوها همانند لکه‌ای کوچک، مهارناشدنی و بسیار سریع به چشم می‌آید. او از نزدیک هم جوانی نحیف اما جان سخت و خستگی‌ناپذیر است؛ بی‌اندازه کمرو و خجالتی. زیر لب ترانه‌ای آرژانتینی را زمزمه می‌کند. چهره‌ای دوست داشتنی، صاف و بدون چین و چروک دارد، بدون ریش و سبیل. لیونل مسی کوچک‌ترین قهرمان زنده فوتبال است، با لقب «کک». او اندام بچه را داراست. در واقع رشد او به عنوان کودک تقریبا در 10 سالگی متوقف شد. دست و پاهای کودکان دیگر بلندتر بودند؛ صدایشان هم دستخوش دگرگونی می‌شد. با این حال لیونل کوچک ماند. یک جای کار ایراد داشت. آزمایش‌ها هم این موضوع را تایید می‌کردند؛ هورمون‌های رشد او تا اندازه‌ای منظم عمل نمی‌کردند. آن طور که معلوم شد، مسی به گونه‌ای نادر از بیماری «نانیسم» مبتلا بود. همزمان با هورمون‌های رشد در کار دیگر هورمون‌ها نیز اختلال‌هایی ایجاد شده بود و آنها نیز ترشح نمی‌شدند. پوشیده نگه داشتن این ایراد ناشدنی بود. دوستان در زمین فوتبال متوجه شدند که [رشد] لیونل متوقف مانده است. مسی می‌گوید: «همیشه کوچک‌تر از همه بودم. هر کاری که می‌کردم و هر کجا که می‌رفتم، آنها همیشه می‌گفتند لیونل عقب افتاده است.» انگار او در جایی از مسیر از بقیه عقب افتاده بود. در 11 سالگی قد او تقریبا 140 سانتی متر است. پیراهن باشگاهش، نیو ولز اولد بویز در شهر روزاریوی آرژانتین برایش بسیار بزرگ است و به تنش زار می‌زند. پایش در کفش شنا می‌کند، بنابراین او بند کفش‌هایش را همانند کفش‌های خانگی می‌بندد. او بازیکنی استثنایی است، با این حال اندام یک کوتوله 8 ساله را دارد و نه یک نوجوان در حال رشد را. درست در سن و سالی که در آن هرکس با نگاه به آینده می‌خواهد استعدادهایش را برای رشد و پیشرفت به کار بگیرد، رشد اولیه در مورد دست ها، پاها و تن او راکد می‌ماند. این برای مسی به معنای پایان تمام امیدهایی است که از نخستین روزهای حضورش در زمین فوتبال در پنج سالگی داشت. او احساس می‌کند، که با پایان یافتن رشدش همه چیز پایان یافته است. هر چیزی که او می‌خواست روزی بشود. همزمان پزشکان در این اندیشه هستند که چنانچه با این بیماری به موقع مبارزه شود، شاید بتوان آن را بر طرف کرد. تنها اقدام ممکن هورمون درمانی با هورمون GH است؛ بمباران سالانه که با کمک آن شاید بتوان سانتی‌متر‌هایی از رشد صورت نگرفته را جبران کرد؛ سانتی‌مترهایی را که او نیاز دارد تا با آنها بتواند با غول‌های فوتبال مدرن رقابت شانه به شانه‌ای داشته باشد. درمان این بیماری برای خانواده بی‌اندازه سنگین و پرهزینه است، درمان آن ماهانه 900‌دلار خرج دربر دارد. فوتبال برای رشد و رشد برای فوتبال؛ از این به بعد این تنها راه پیش‌رواست. او در جریان یک بازی توجه یک استعداد یاب را به خود جلب می‌کند. استعدادیاب‌ها در زندگی بازیکنان فوتبال همه چیز هستند. با هر مسابقه‌ای که آنها به تماشایش می‌روند، با هر نوجوانی که تصمیم می‌گیرند، رشد و پیشرفتش را پیگیری کنند و با هر پدری که می‌خواهند، با او به صحبت بنشینند، درباره سرنوشتی تصمیم می‌گیرند و آن را رقم می‌زنند. آنها در بیشتر موارد درها را به روی بازیکنان جوان می‌گشایند. با همه اینها چیزی که باید به مسی ارائه‌ شود، بسیار بیشتر است. آنها نه تنها می‌توانند فوتبالیست شدن را برای او ممکن کنند، که سلامت و تندرستی را بار دیگر به او باز می‌گردانند. کارلس رکساچ، مدیر ورزشی بارسلونا پس از آنکه لیونل را در زمین دیده بود، این طور تعریف می‌کند: «پنج دقیقه برای دیدن اینکه او برگزیده است، کافی بود». آشکار است که استعدادی بی‌نظیر در پاهای مسی نهفته است. چیزی که از فوتبال فراتر می‌رود. وقتی کسی به تماشای او هنگام فوتبال می‌نشیند، همانند وقتی است که فرد به موسیقی گوش می‌دهد، گویی هر قطعه در یک ترکیب از هم پاشیده به جای خودش بازمی‌گردد. رکساچ می‌خواهد او را خیلی زود از آن خود کند: «هر کسی بود، بلافاصله او را با طلا می‌سنجید». آنها روی یک کاغذ بی ارزش قرار داد خود را می‌نویسند، روی یک دستمال. رکساچ و پدر «کک» پای آن قرارداد را امضا می‌کنند. این تکه کاغذ بی ارزش زندگی لیونل را دگرگون خواهد کرد. بارسلونا این کودک جاودانه را باور دارد. باشگاه تصمیم می‌گیرد که هزینه‌های هر هورمونی را که ترشح نمی‌شود، بپردازد اما مسی برای درمان باید راهی اسپانیا شود، همراه با همه اعضای خانواده، پدر، مادر و سه خواهر و برادرش که اکنون با او از روزاریو رفته‌اند؛ بدون مدرک و بدون کار و با اعتماد صرف به قراردادی که روی یک دستمال نوشته شده است. با این امیدواری که شاید در این اندام کودکانه بخت و اقبال آنها نهفته باشد. باشگاه در سال 2000 به مدت 3 سال هر گونه پشتیبانی پزشکی و درمانی مسی را تضمین می‌کند. برخی بر این باورند که شخصی که ایمان دارد به یاری فوتبال می‌تواند از جهنم و عذاب خارج شود، نیرویی در خود دارد که او را به هدف دلخواهش می‌رساند. با این همه درمان به گونه‌ای وحشتناک توان مسی را می‌گیرد. حالش همواره بد است و پی‌درپی بالا می‌آورد. عضله‌ها به نظر در حال پاره شدن و استخوان‌های بدن در حال خرد شدن هستند. در عرض چند ماه اندامش بزرگ‌تر شده و به اندازه‌ای می‌رسد که در واقع در مدت چند سال باید به این اندازه می‌رسید. مسی می‌گوید: «توانایی درد کشیدن را نداشتم و نمی‌توانستم به باشگاه جدیدم چیزی ارائه‌ بدهم، باشگاهی که همه چیز را مدیونش هستم». تفاوتی بنیادین میان آنهایی است که استعدادشان را به کار می‌گیرند تا پیشرفت کنند و آنهایی که همه چیزشان بسته به آن استعداد است. هنر زندگی است اما نه به این معنا که هنر همه چیز یک فرد شود و او را در خود غرق کند بلکه به آن معناست که به شخصی آتیه ببخشد. برنامه دومی وجود ندارد، هیچگونه جایگزینی هم وجود ندارد که بتوان به آن رجوع کرد. سرانجام بارسلونا پس از 3 سال می‌خواهد لیونل مسی را به کار بگیرد و خانواده می‌داند که اگر او اکنون نتواند آنطور که از او انتظار می‌رود، بازی کند، دردسرهایی برطرف ناشدنی پیش خواهد آمد. آنها در آرژانتین همه چیز را از دست داده‌اند و در اسپانیا هم هنوز چیزی را به دست نیاورده‌اند. اما زمانی که «کک» شروع به بازی می‌کند، هرگونه ترس و هراسی محو و برطرف می‌شود. مسی با تمرین سخت و پشتیبانی باشگاه نه تنها شجاعت که حتی رشد جسمانی لازم را نیز سال به سال و سانتی‌متر به سانتی‌متر به دست می‌آورد. هیچ کس به درستی نمی‌داند که او امروز چند سانتی‌متر قامت دارد. بیشتر افراد می‌گویند او 69 / 1 متر است برخی هم کمی کمتر. برخی هم عنوان می‌کنند مسی هم‌اکنون به 60 / 1 می‌رسد و هنوز هم در حال رشد است. منابع رسمی دقیق نیستند. آنها به او رفته رفته سانتی‌مترهای بیشتری را نسبت می‌دهند. گویا بحث بر سر درآمد یا بهایی است که او از خود در میدان نشان می‌دهد. حقیقت آن است که پیش از به صدا درآمدن سوت آغاز بازی و زمانی که دو تیم برابر هم صف‌آرایی می‌کنند، قد بازیکنان کم و بیش در یک اندازه و راستاست. تنها باید به چهره بازیکنان نگاه کرد تا چهره مسی را تشخیص داد. زمانی که تصاویر تلویزیونی سر او را نشان ندهد،‌ از اندامش نمی‌توان دریافت او مسی است. در واقع هیچ کسی به طور پی‌درپی به دنبال او نیست. مرکز ثقل او به گونه‌ای است که مدافعانی که می‌کوشند او را متوقف یا سرنگون کنند، نمی‌توانند. او زمین نمی‌خورد حتی متزلزل هم نمی‌شود. به دویدنش ادامه می‌دهد، توپ را پیش می‌اندازد، متوقف نمی‌شود، دریبل می‌کند، جلو می‌زند، می‌خزد، فرار می‌کند و فریب می‌دهد. او مهارناشدنی است. در بارسلونا به تمسخر گفته می‌شود، روبرتو کارلوس و فابیو کاناوارو، مدافعان بزرگ سابق رئال مادرید، ترجیح می‌دادند هرگز به چهره مسی نگاه نکنند، تنها به این خاطر که هرگز نتوانسته بودند، از او جلو بزنند. مسی فوق‌العاده سریع است. او با پاهای کوچکش مثل برق می‌دود، پاهایی که توپ را محکم حفظ و با هر حرکتی آن را کنترل می‌کنند. انگار که آنها دست هستند نه پا. حریفانش با مانورهای فریب دهنده‌اش ناگهان خود را دست خالی می‌یابند. نه از مسی خبری است و نه از توپ! تماشای [بازی] مسی یعنی تماشای چیزی فراتر از فوتبال. چیزی ورای فوتبال و همتراز با زیبایی. همسان با شور و هیجان. بیننده او دیگر فاصله‌ای میان خود و مسابقه نمی‌یابد، بلکه خود را کاملا در درون آن می‌یابد و با حرکت‌های ناشیانه اما هماهنگش همذات پنداری می‌کند. از همین رو بازی مسی با قطعه‌های پیانوی آرتورو بندتی میکل آنجلی، با تابلوهای رافائل و با فرمول‌های ریاضی جان نش درباره تئوری بازی که فراتر از یک آهنگ، رنگ و منطق هستند، قابل قیاس است. اینها که گفته شد همگی تاثیری هیپنوتیزم گونه دارند. درست همانند وقتی که کسی برای نخستین بار به تماشای بازی مسی می‌نشیند. او خواسته یا ناخواسته تحت تاثیر قرار می‌گیرد. زمانی که توصیف روزنامه‌نگاران ورزشی از مسی را می‌خوانیم، در می‌یابیم که او چه تردست هنرمندی است. در جریان مسابقه‌ای میان بارسلونا و رئال مادرید که در آن بازیکنان حریف می‌کوشیدند، او را پی در پی از کار بیاندازند، گزارشگر مسابقه گزارش بازی را رها کرده و با هیجان تمام فریاد می‌کشد: «او نمی‌افتد، نمی‌افتد، نمییی افتددد!!!» در مسابقه‌ای دیگر میان دو دشمن دیرینه فریادهای پرشور «messi, messi» با حرف a همراه می‌شود و او از این پس برای همیشه «مسیا» [ناجی] خوانده می‌شود. دومین لقبش پس از «کک». بازی او به گونه‌ای سحرآمیز همه را شگفت‌زده و مبهوت می‌کند. و مسیح او در فوتبال کسی جز دیه‌گو آرماندو مارادونا نیست. به ندرت می‌توان باور کرد، با این حال زمانی که مسی بازی می‌کند، پاس‌های مارادونا را در سر دارد؛ درست همانند یک شطرنج باز که در موقعیت‌های مشخصی از بازی از حرکت‌های قهرمانی بزرگ الگوبرداری و درست همان حرکت‌ها را اجرا می‌کند. مسی در 18 آوریل 2007 در بارسلونا کپی گلی را به ثمر رساند که مارادونا در 22 ژوئن 1986 در مکزیک به ثمر رسانده بود و از آن با عنوان گل قرن یاد می‌شود. بیست سال بعد اما درست عین همان. مسی هم در 60 متری دروازه حریف حرکتش را آغاز کرد، او هم در یک استارت دو بازیکن حریف را جا گذاشت و با سرعت روانه محوطه جریمه شد، همان جا یکی از بازیکنان که او آنها را جاگذاشته بود، دوباره تلاش می‌کند، او را سرنگون کند اما بی‌نتیجه. سه مدافع مسی را احاطه می‌کنند اما او به جای آنکه گلزنی کند، به سمت راست می‌رود، دروازه‌بان و بازیکنی دیگر را دریبل می‌کند... و گل می‌زند و پس از گل تصویری از بهت بازیکنان بارسلونا که از حیرت در جای خود میخکوب شده‌اند. آنها سرهایشان را در دست گرفته‌اند و چنان به دور و بر خود نگاه می‌کنند که گویا نمی‌توانند باور کنند بار دیگر توانسته‌اند شاهد به ثمر رسیدن چنین گلی باشند. زمانی که مارادونا در مکزیک گلزنی کرد، مسی هنوز به دنیا نیامده بود. او تازه در سال 1987 متولد شد و دلیلی که من به خاطر آن به بارسلونا سفر کردم و می‌خواهم با او دیدار داشته باشم این است که من در ناپولی با افسانه دیه‌گو مارادونا بزرگ شدم. هیچ گاه بازی آرژانتین و ایتالیا را در جام جهانی 1990 فراموش نخواهم کرد. مسابقه‌ای که دست بی‌رحم تقدیر خواسته بود که تیم ملی ایتالیای آزگلیو ویچینی و توتو اسکیلاچی در نیمه‌نهایی با آرژانتین مارادونا روبه‌رو شود. آن هم درست در ورزشگاه سائو پائولوی شهر ناپولی! زمانی که اسکیلاچی گل نخست را به ثمر می‌رساند، ورزشگاه واکنشی شادمانه را بروز می‌دهد. با این حال حس می‌شود که در میان تماشاگران اوضاع آن طور که باید باشد، نیست. پس از گل کانی‌گیا فریاد‌های بلند تماشاگران غیر ایتالیایی و غیر ناپلی بر ضد مارادونا کارگر می‌شود و اکنون چیزی رخ می‌دهد که در تاریخ فوتبال هرگز اتفاق نیفتاده بود و شاید هم دیگر هیچگاه رخ نخواهد داد؛ جو حاکم بر ورزشگاه بر ضد تیم ملی خودی می‌شود. تماشاگران اهل ناپولی فریاد می‌کشند: «دیه‌گو! دیه‌گو!» آنها عادت کرده بودند که نام او را صدا بزنند. چگونه باید آنها را برای این کار تنبیه کرد و چگونه قرار بود آنها به ناگهان دیگر از او پشتیبانی نکنند؟ مارادونا موفق شد، منطق هواداری را وارونه کند. آن روز را بسیار خوب به یاد دارم. تقریبا یازده ساله بودم و چنین فوتبالی را شاید دیگر بار به ندرت تجربه خواهم کرد. اما به نظر می‌رسد چیزی از گذشته بازگشته است. گل بازی برابر انگلیس در جام جهانی مکزیک و گلی که «کک» بیست سال بعد به ثمر رساند، یکی از لحظه‌های فراموش ناشدنی کودکی‌ام را تایید می‌کند. تصور می‌کنم که چه اندازه فوق‌العاده و یا سرگیجه آور بود، اگر می‌شد مسی را به هنگام بازی در ورزشگاه سائوپائولو تماشا کرد. لحظه باورنکردنی دیدارم با مسی درست زمانی است که به او می‌گویم که او وقتی بازی می‌کند، شبیه مارادوناست. شبیه اواست یعنی نمی‌دانم چگونه باید تصویری را که هزاران بار دیده شده، بهتر بیان کنم. با این حال می‌خواهم این موضوع را به او بگویم. او به من پاسخ می‌دهد: «آیا این واقعیت دارد؟» پاسخی با لبخند، با خجالت و شرم بیشتر از معمول و البته شادمانی بسیار. از این گذشته مسی حاضر بود با من ملاقات کند، نه به این خاطر که من نویسنده هستم یا به خاطر اینگونه علت‌ها، بلکه تنها از آن رو که من اهل ناپولی هستم. مسی می‌گوید: «ناپولی را دوست دارم. دوست دارم خیلی زود به آن شهر سر بزنم. بی‌تردید خوب خواهد بود اگر بتوانم در آنجا مدت بیشتری بمانم. این برای یک آرژانتینی درست همانند آن است که به خانه‌اش می‌رود. ناپولی برای مسی و بسیاری از هواداران بارسلونا مکانی مقدس البته در فوتبال به شمار می‌آید. ناپولی مکان تبرک بخشی استعدادهاست. شهری که رب النوع فوتبال در آن بهترین سال هایش را گذراند. جایی که او از هیچ برخاست و قهرمان شد. بالاتر از تمام تیم‌های بزرگ. فاتح دنیا. لیونل مسی درست نقطه مقابل آن چیزی است که انسان از یک ستاره فوتبال انتظار دارد. او بی و دست‌و‌پاست و عبارت‌های معمولی را که به او پیشنهاد می‌شود، به کار نمی‌گیرد، سرخ می‌شود و به کفش هایش نگاه می‌کند. زمانی هم که نمی‌داند چه چیزی باید بگوید، شروع به جویدن انگشت‌هایش می‌کند. اما داستان «کک» از هر منظر بسیار شگفت انگیز است. مسی همانند زنبور مودار است. می‌گویند زنبور مودار در واقع نباید پرواز کند، چرا که بدنش بسیار بزرگ است و تحمل این وزن برای بال‌های کوچکش بیش از اندازه دشوار. با این حال زنبور مودار این موضوع را نمی‌داند و بسادگی پرواز می‌کند. مسی هم با اندام کوچکش، با پاهای کوتاهش و سینه باریکش و با تمام اختلال‌های رشدش در واقع هرگز نباید می‌توانست در فوتبال مدرن و پر از درگیری امروز بازی کند! "
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    پرطرفدار ترين تيم در ايران
    به نظر شماقهرمان امسال جام جهانى٢٠١٤چه تيمى است
    درصد رضايت شما از وبلاگم
    بهترين بازيكن جهان از نظر شما
    آمار سایت
  • کل مطالب : 29
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 53
  • بازدید ماه : 46
  • بازدید سال : 587
  • بازدید کلی : 2,327